کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اجتماعي پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
روانشناسی اجتماعی
لغتنامه دهخدا
روانشناسی اجتماعی . [ رَ ش ِ ی ِ اِ ت ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) مطالعه ٔ رفتار از لحاظ رابطه ٔ ظاهری یا باطنی آن با رفتار دیگران است ، یا چنانکه کلاین برگ می نویسد: «روانشناسی اجتماعی مطالعه ٔ فعالیتهای فرد است ، لیکن فعالیتهایی که از فعالیتهای افر...
-
جستوجو در متن
-
سوسیالیسم
لغتنامه دهخدا
سوسیالیسم . [ س ُ سیا ] (فرانسوی ، اِ) نامی که بمجموعه ٔ نظرات اقتصادی ، اجتماعی و سیاسی که تملک شخصی و وسایل تولیدو مبادله را محکوم میسازد اطلاق میشود. بنای سوسیالیسم عدم تساویهای اجتماعی است . (فرهنگ فارسی معین ).
-
انفرادی
لغتنامه دهخدا
انفرادی . [ اِ ف ِ ] (ص نسبی ) منسوب به انفراد؛ فردی : زندگی انفرادی . مقابل زندگی اجتماعی . تنها بسر بردن .
-
توتمیسم
لغتنامه دهخدا
توتمیسم . [ ت ُ ت ِ ] (فرانسوی ، اِ) سیستم اجتماعی و مذهبی که بر مبنای اعتقاد به توتم پایه گذاری شده بود. رجوع به توتم شود.
-
چهل حصاران
لغتنامه دهخدا
چهل حصاران . [ چ ِ هَِ ح ِ ] (اِخ ) نام چند آبادی در حدود کاشان که کاشان کنونی بر اساس یکی از آنها بنیان گذاشته شده است . (تاریخ اجتماعی کاشان ص 31).
-
مؤسسة
لغتنامه دهخدا
مؤسسة. [ م ُ ءَس ْ س ِ س َ ] (ع ص ) تأنیث مؤسس . (یادداشت مؤلف ). و رجوع به مؤسس شود. || (اِ) بنگاه . (لغات فرهنگستان ). بنیاد. سازمان . نهاد. واحد: مؤسسه ٔ اجتماعی ، نهاد اجتماعی . مؤسسه ٔ بانکی . مؤسسه ٔ آبیاری . (از یادداشت مؤلف ).
-
اعتصاب انقلابی
لغتنامه دهخدا
اعتصاب انقلابی . [ اِ ت ِ ب ِ اِ ق ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) اعتصابی است که بوسیله ٔ عموم مردم بمنظور تغییرات اساسی در اصول حکومت یا اصول اجتماعی صورت گیرد. بعقیده ٔ علماء مربوط اعتصاب عمومی کامل سمبل و نماینده ٔ انقلاب کارگری است . (از کتاب اقتصاد...
-
گودون
لغتنامه دهخدا
گودون . [ گُدْ وَ ] (اِخ ) (گادوین ) ویلیام (1756 - 1836 م .). نویسنده ٔ انگلیسی که در ویسبیچ متولد شد. وی مؤلف یک رمان اجتماعی به نام «وقایع کالب ویلیام » است .
-
تمدن داشتن
لغتنامه دهخدا
تمدن داشتن . [ ت َ م َدْ دُ ت َ ] (مص مرکب ) دارای تربیت بودن . (ناظم الاطباء). شهرنشین بودن و در مرحله ٔ کامل تربیت اجتماعی قرار داشتن . خلاف بربریت .
-
حق الورود
لغتنامه دهخدا
حق الورود. [ ح َق ْ قُل ْ وُ ] (ع اِ مرکب )ورودیه . مبلغی که پردازند برای اجازه ٔ ورود به گردشگاهی یا باغی یا اجتماعی و یا مدرسه ای و امثال آن .
-
دموکرات منش
لغتنامه دهخدا
دموکرات منش . [ دِ مُک ْ م َ ن ِ ] (ص مرکب ) آزادیخواه . آزادی طلب . که رفتار آزادمنشانه دارد. که روش و سلیقه ٔ وی بر رعایت حق آزادی دیگران و مساوات اجتماعی استوار است .
-
مارکسیست
لغتنامه دهخدا
مارکسیست . (فرانسوی ، ص ) پیرو مسلک مارکسیسم . (فرهنگ فارسی معین ). که مسلک اجتماعی و اقتصادی مارکس را پذیرفته و بدان اعتقاد داشته باشد. و رجوع به مارکس و مارکسیسم شود.
-
بتجالی
لغتنامه دهخدا
بتجالی . [ ب ِ ] (اِخ ) اسکندر افندی خوری بتجالی ، منسوب به بیت جالا از نواحی قدس . او راست : حقائق و عبر در مباحث اجتماعی . (از معجم المطبوعات ).
-
ترقیخواه
لغتنامه دهخدا
ترقیخواه . [ ت َ رَق ْ قی خوا / خا ] (نف مرکب ) خواهنده ٔ ترقی . کسی که دارای فکر بلند اجتماعی باشد. کسی که با عقب ماندگی اجتماع مبارزه کند. کسی که موجب پیشرفت اجتماع باشد.