کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اجتصاص پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اجتصاص
لغتنامه دهخدا
اجتصاص . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) گچ گرفتن . (منتهی الارب ). || اجتص القوم ؛ ای تقاربت حِلَّتُهُم . (منتهی الارب ) (تاج العروس ).
-
واژههای همآوا
-
اجتثاث
لغتنامه دهخدا
اجتثاث . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) از بن برکندن . (تاج المصادر) (زوزنی ). برکندن . بریدن . از بن بریدن . (زوزنی ). بیخ بُر کردن . استیصال .
-
اجتساس
لغتنامه دهخدا
اجتساس . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) جَس ّ. مس ّ با دست به سر. دست بسودن . (تاج المصادر) (منتهی الارب ). || چریدن به دهان : اجتست الابل الکلأَ؛ چریدند شتران گیاهها را به دهنهای خود. (منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
گچ گرفتن
لغتنامه دهخدا
گچ گرفتن . [ گ َ گ ِرِ ت َ ] (مص مرکب ) به گچ اندودن . جصاصه . اجتصاص . (منتهی الارب ). || به گچ پوشیدن استخوان شکسته . به کرباس آلوده به گچ ، گرفتن استخوان شکسته را.- گچ گرفتن کسی را ؛ فروبردن او رادر گچ تا بمیرد. فروبردن گناهکار در گچ روان تا سخت ش...