کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اجة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اجة
لغتنامه دهخدا
اجة. [ اَج ْ ج َ ] (ع اِ) رجوع به اجّه شود.
-
واژههای مشابه
-
اجه
لغتنامه دهخدا
اجه . [ ] (اِخ ) موضعی بر ساحل رود سند، قرب مولتان . رجوع به حبط ج 1 صص 418 - 419 و حبط ج 2 ص 405 شود.
-
اجه
لغتنامه دهخدا
اجه . [ اَج ْ ج َ ] (ع اِ) اَجَّة. چیزی که حاصلش گرم باشد. || چیز گرم . || سختی گرما. (مهذب الاسماء). سوزش گرما. (منتهی الارب ). || اختلاط. گویند: القوم ُ فی اَجة. (منتهی الارب ). ج ، اِجاج .
-
اجه
لغتنامه دهخدا
اجه . [اِج ْ ج َ ] (هندی ، اِ) بهندی قصب السکر است . نیشکر.
-
اجه بک
لغتنامه دهخدا
اجه بک . [ ] (اِخ ) یکی از رجال و مشاهیر قضات عثمانی بدربار سلطان اورخان غازی . او بمعیت شهزاده سلیمان پاشا به روم ایلی شد و بولایر و نواحی اطراف آن را فتح کرد و سپس بهمراهی غازی فاضل بفتح کلی بولی مأمور شد و شهر مذکور را با اراضی مجاور آن تسخیر کرد...
-
اجه ونته
لغتنامه دهخدا
اجه ونته . [ ](اِخ ) از بلاد هندوستان . رجوع به حبط ج 2 ص 317 شود.
-
اجه اووه سی
لغتنامه دهخدا
اجه اووه سی . [ ] (اِخ ) در جانب پشت بولایر موضعی است که به نام فاتح آن اجه بک موسوم شده است . (قاموس الاعلام ).
-
واژههای همآوا
-
عجة
لغتنامه دهخدا
عجة. [ ع ُ ج ِ / ج َ ] (ع اِ) خایگینه . لغت مولده است . (منتهی الارب ).
-
اجط
لغتنامه دهخدا
اجط. [ اِ طِ ] (ع صوت ) کلمه ای است که بدان گوسفندان را زجر کنند. آواز راندن چهارپایان .
-
جستوجو در متن
-
اجاج
لغتنامه دهخدا
اجاج . [ اِ ] (ع اِ) ج ِ اَجّه . سختیهای گرما.