کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اثناعشر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اثناعشر
لغتنامه دهخدا
اثناعشر. [ اِ ع َ ش َ ] (ع عدد مرکب ، ص مرکب ، اِ مرکب ) دوازده .- ائمه ٔ اثناعشر ؛ دوازده امام شیعیان .
-
جستوجو در متن
-
دوازدهه
لغتنامه دهخدا
دوازدهه . [ دَ دَ هََ / هَِ ] (اِ مرکب ) اثناعشر. قسمت نخستین روده های باریک . (لغات فرهنگستان ). رجوع به اثناعشر شود.
-
اثنی
لغتنامه دهخدا
اثنی . [ اِ نی ی ] (ع ص نسبی ) منسوب به اثنان و اثناعشر در صورتی که عَلم باشد. (منتهی الارب ).
-
حاحونا
لغتنامه دهخدا
حاحونا. (اِخ ) نام یکی از پزشکان دوازده گانه ٔ یونانی است که آنان را چون بروج اثناعشر متصل بیکدیگر و سودمند میشمرده اند. (عیون الانباء ج 1 ص 34).
-
عشر
لغتنامه دهخدا
عشر. [ ع َ ش َ ] (ع اِ) جزء دوم اعداد مرکب عربی است چون أحدعشر، یازده و اثناعشر، دوازده و تسعةعشر، نوزده . و گاهی در اعداد مفرد نیز بکار رود چون عشر کلمات ، یعنی ده کلمه . (از ناظم الاطباء).
-
سبعه ٔ امعا
لغتنامه دهخدا
سبعه ٔ امعا. [ س َ ع َ / ع ِ ی ِ اَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) عبارت از معده و شُش و روده که اثناعشر و صائم و دقیق و اعور و قولون و مستقیم است . (آنندراج ) (غیاث ).
-
ارثیاثیوس
لغتنامه دهخدا
ارثیاثیوس . [ ] (اِخ ) یکی از دوازده طبیب یونانی که بجهت معاضدت با یکدیگر و همکاری درتألیف ادویه برای نفع مردم ، به «بروج اثناعشر» مشهور شدند. (عیون الانباء ج 1 ص 34). شاید کلمه مصحف اریباس و اُریباسیوس باشد.
-
امعاء دقاق
لغتنامه دهخدا
امعاء دقاق . [ اَ ءِ دِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) امعاء علیا و آن اثناعشر و صائم و دقیق است : امعاءدقاق یعنی روده های باریک بدین روده (روده ٔ صائم ) پیوستست . (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). و رجوع به امعاء شود.
-
عبدا
لغتنامه دهخدا
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن عمروبن حرام بن ثعلبه . از بزرگان صحابه و از نقباء اثناعشر است . وی با 70 تن از انصار در عقبه و جنگ بدر شرکت کرد و به سال 3 هَ . ق . در جنگ احد به قتل رسید. (از الاعلام زرکلی ).
-
اسماعیل
لغتنامه دهخدا
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن عثمان بن ابان . شیخ طوسی او را دررجال خود در عداد محدثین که از ائمه ٔ اثناعشر نقل روایت نکرده اند یاد کرده و در فهرست نیز او را ذکر کرده گوید: اصلی تألیف کرده و آنرا احمدبن عبدون از ابوطالب انباری از حمید زیاد از احمدبن م...
-
ایمة
لغتنامه دهخدا
ایمة. [اَ ی ِم ْ م َ ] (ع اِ) ائمه . ج ِ امام . (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (فرهنگ فارسی معین ). پیشوایان و امامان .- ایمه ٔ اثناعشر ؛ دوازده امام . (از ناظم الاطباء). رجوع به ائمه شود.- ایمه ٔ جماعت ؛ پیشنمازان .
-
صائم
لغتنامه دهخدا
صائم . [ ءِ ] (ع ص ، اِ) نعت فاعلی از صوم . روزه دار. || هر بازدارنده ای خود را از طعام و کلام و سیر و نکاح و جز آن . (منتهی الارب ). || ایستاده و برپای . ج ، صوام ، صیام ، صُوّم ، صیم ، صیّم ، صیامی . || نام روده ٔ دوم از جمله ٔ شش روده ٔ شکم . (غیا...
-
هیستامین
لغتنامه دهخدا
هیستامین . (اِ) هیستامین یا بتا ایمیدازول اتیل امین در سال 1919 بوسیله ٔ بارژر و دال کشف گردید. هیستامین دارای هیچ گونه اثر بیحس کننده نمیباشد لیکن تزریق داخل جلدی آن آرام کننده ٔ درد بوده و از راه زیرجلدی در درمان حالات آلرژیک و قرحه ٔ سده و اثناعشر...
-
ائمه
لغتنامه دهخدا
ائمه . [ اَ ءِم ْ م َ ] (ع اِ) ج ِ امام . بزرگان . سران . پیشوایان : یکی را از بزرگان ائمه پسری وفات یافت . (گلستان باب هفتم ).- ائمه ٔ جماعت ؛پیش نمازان .- ائمه ٔ راشدین ، ائمه ٔ هدی ، ائمه ٔ اثناعشر، ائمه ٔ اطهار ؛ دوازده امام از نسل علی و فاطمه ع...