کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اثفان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اثفان
لغتنامه دهخدا
اثفان . [ اِ] (ع مص ) پینه افکندن کار بر دست و جز آن . درشت کردن کار دست را. (تاج المصادر بیهقی ). پینه بستن دست .
-
واژههای همآوا
-
عسفان
لغتنامه دهخدا
عسفان . [ ع ُ ] (اِخ ) گویند منهله ای است از مناهل راه بین جحفة و مکه . و برخی آن را بین المسجدین دانسته اند بفاصله ٔ دومرحله ای مکه . و برخی گویند آن قریه ٔ جامعی است و در آن منبر و نخیل و مزارع است در فاصله ٔ 36میلی مکه در مرز تهامة. و برخی آن را د...
-
اصفان
لغتنامه دهخدا
اصفان . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ صَفْن . (اقرب الموارد) (قطر المحیط). رجوع به صفن شود.
-
جستوجو در متن
-
مثفن
لغتنامه دهخدا
مثفن . [ م ُ ف ِ ] (ع ص )هم زانوی کسی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). یار و مصاحب و همدم . (ناظم الاطباء). || کسی که بر دست وی از کار پینه افتاده باشد. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به اثفان شود.
-
درشت کردن
لغتنامه دهخدا
درشت کردن . [ دُ رُ ک َ دَ ] (مص مرکب )زبر کردن . خشن کردن . تخشین . (تاج المصادر بیهقی ) : اًثفان ؛ درشت کردن ِ کار دست را. (تاج المصادر بیهقی ). || کلان کردن . حجیم کردن . سطبرکردن . تغلیظ. (المصادر زوزنی ). || سخت کردن . اًعناف . تعنیف . || ناهموا...