کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اثر باستانی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
نصرت اثر
لغتنامه دهخدا
نصرت اثر. [ ن ُ رَ اَ ث َ ] (ص مرکب ) مظفر. منصور. پیروز. (ناظم الاطباء). نصرت آیت .ظفرقرین : در فصل پائیز دامن کوه الوند به عسکر نصرت اثر پوشیده گردید. (حبیب السیر ج 3 ص 352).
-
عالی اثر
لغتنامه دهخدا
عالی اثر. [ اَ ث َ ] (ص مرکب ) بلند. رفیع. والا : مساحت مملکت اسکندر در نظر همت عالی اثرش تنگ تر از حوصله ٔمردم بخیل است . (حبیب السیر ج 4 از مجلد 3 ص 322).
-
ملایمت اثر
لغتنامه دهخدا
ملایمت اثر. [ م ُ ی َ / ی ِ م َ اَ ث َ ] (ص مرکب ) آنکه اثری ملایم دارد. نرم رفتار. خوش رفتار : ز سازگاری اهل ملایمت اثرش به عذرخواهی رگ رفته نشتر فصاد.طالب (از آنندراج ).
-
جستوجو در متن
-
باستانی
لغتنامه دهخدا
باستانی . (ص نسبی ) قدیم . کهن . عتیق . دیرینه . قدیمی : بکوه اندرون مانده ای دیر گاهی بسنگ اندرون بوده ای باستانی . فرخی .بدان خانه ٔ باستانی شدم به هنجار چون آزمایشگری . منوچهری .بر آن وزن این شعر گفتم که گفته ست ابوالشیص اعرابی باستانی . منوچهری ....
-
آرابایا
لغتنامه دهخدا
آرابایا. (اِخ ) نام باستانی ایالت «چترپتی » بین النهرین .
-
آرتاکزاستا
لغتنامه دهخدا
آرتاکزاستا.[ ک ِ ] (اِخ ) نام باستانی پایتخت ارمنستان ایران .
-
لیبورنی
لغتنامه دهخدا
لیبورنی . (اِخ ) قسمت باستانی ایلری ، در طول آدریاتیک .
-
لوتس
لغتنامه دهخدا
لوتس . [ ت ِ ] (اِخ ) نام باستانی شهر پاریس .
-
پاوان
لغتنامه دهخدا
پاوان . (اِ مرکب ، ص مرکب ) (پارسی باستانی ) نگهبان . حافظ.
-
ترسوس
لغتنامه دهخدا
ترسوس . [ ت َ ] (اِخ ) نام باستانی تونس . (از فهرست نخبةالدهر دمشقی ).
-
تارانیس
لغتنامه دهخدا
تارانیس . (اِخ ) مؤلف قاموس الاعلام ترکی آرد: نام گلهای باستانی یعنی مردم قدیم فرانسه است و معبودی بهمین نام داشتند که وی را موکل بر رعد می پنداشتند و به احتمال قوی این همان رب ّالنوعی است که ژرمن های باستانی آنرا «تور» می نامیدند.
-
گوردین
لغتنامه دهخدا
گوردین . [گُرْ ی ِ ] (اِخ ) نام باستانی ناحیه ٔ کوهستانی میان کردستان و دریاچه ٔ وان .
-
آرام ناهارائیم
لغتنامه دهخدا
آرام ناهارائیم . (اِخ ) (بمعنی شام میان دو شط) نام باستانی که به بین النهرین میداده اند. الجزیره .
-
آشاک
لغتنامه دهخدا
آشاک . (اِخ ) نام باستانی خبوشان (قوچان ) است و آن را آرسکا و استو و استوا نیز میخوانده اند.