کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اتینا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اتینا
لغتنامه دهخدا
اتینا. [ اَ ] (اِخ ) آطن . اثینه . رجوع به اثینه شود.
-
واژههای مشابه
-
کور اتینا
لغتنامه دهخدا
کور اتینا. [ رِ اَ ت َ / ت ِ ](ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) در تداول عامه ، کلمه ٔ تحقیری است برای کور. کوری زشت .شاید از کور اعطنا یا آتنا، اشاره به کوری گدا که اعطنا می گفته است (؟). (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
-
واژههای همآوا
-
اطینا
لغتنامه دهخدا
اطینا. [ اَ ] (اِخ ) معرب آتن که بصورت آطنه و اتینا و اثینه وآتنه و آطن و آتن آمده است . صاحب قاموس کتاب مقدس در ذیل اطینا یا اتینا آرد: (شهر منرفا) و از بزرگترین شهرهای آتیک در یونان است . شهر مزبور بر خلیج سالونیک واقع است و مسافت آن از ساحل به اند...
-
جستوجو در متن
-
مؤصل
لغتنامه دهخدا
مؤصل . [ م ُءْ ص ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از ایصال ، آنکه در آخر روز درمی آید. ج ، مؤصلون . (ناظم الاطباء). ج ، مؤصلین ؛ منه آتینا مؤصلین . (منتهی الارب ).
-
اطینا
لغتنامه دهخدا
اطینا. [ اَ ] (اِخ ) معرب آتن که بصورت آطنه و اتینا و اثینه وآتنه و آطن و آتن آمده است . صاحب قاموس کتاب مقدس در ذیل اطینا یا اتینا آرد: (شهر منرفا) و از بزرگترین شهرهای آتیک در یونان است . شهر مزبور بر خلیج سالونیک واقع است و مسافت آن از ساحل به اند...
-
آطن
لغتنامه دهخدا
آطن . [ طِ ] (اِخ ) آتن . نام شهر مشهور یونان باستانی ، کرسی آتیک و پایتخت مملکت یونان کنونی . این شهر در قدیم مهد تربیت حکما و نویسندگان و هنرپیشگان بزرگ بوده و ابنیه و عمارات زیباداشته و در 480 ق .م . خشایارشا شاهنشاه هخامنشی آن را مسخر کرده است . ...
-
زبر
لغتنامه دهخدا
زبر. [ زِ ] (ع اِ) نبشته . ج ، زُبور. (منتهی الارب ) (المنجد). || مکتوب . ج ، زبور، مانند قدر و قدور از این معنی است زبور در این آیت از قرآن ، «و آتینا داود زبورا» بر طبق قرائت زبور بضم زاء. و در حدیث است از ابوبکر که در بیماری خویش دوات و مزبری خواس...
-
رمد
لغتنامه دهخدا
رمد. [ رَ ] (ع مص ) هلاک شدن . (تاج المصادر بیهقی ). هلاک شدن غنم از سرما یا برف ریزه و یقال : قد رمدنا القوم َ؛ اذا اتینا علیهم . (منتهی الارب ). رمد غنم ؛ هلاک شدن آن از سرما یا از برف ریزه و منه : قدمنا هذا البلد فرمدنا فیه . و ابن سکیت گفت یقال :...
-
مبصرة
لغتنامه دهخدا
مبصرة. [ م ُ ص ِ رَ ] (ع ص ) حجت . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || روشن و پیدا و هویدا. (ناظم الاطباء). روشن و پیدا و منه قوله تعالی : ...و جعلنا آیةالنهار مبصرة . و قوله تعالی ... و آتینا ثمودالناقة مبصرة؛ ای آیة واضحة بینه . (منتهی الارب ) (آنندر...
-
حبل
لغتنامه دهخدا
حبل . [ ح ُ ب َ] (ع اِ) ج ِ حُبلَة مانند برقة و برق . میوه ٔ درخت عضا باشد. و در حدیث سعد آمده : اتینا النبی (ص ) مالنا طعام الاّ حبلة و ورق السمر. || ج ِ حبلة. آذینی که در قلاده کنند. شاعر گوید: و قلائد من حبلة و سلوس . || و ممکن است از حابل ، معدول...
-
زبور
لغتنامه دهخدا
زبور. [ زُ ] (ع اِ) کتابها. ج ِ زِبْر، بمعنی کتاب . (از اقرب الموارد). نبشته ها. ج ِ زبر، نبشته . (منتهی الارب ). جمع زبر است بمعنی مزبور و بدین معنی است قراءة حمزه آیت : «و آتینا داود زبوراً» (قرآن 163/4) را به ضم «ز». (اقرب الموارد). جمع زبر. (دهار...
-
حاسب
لغتنامه دهخدا
حاسب . [ س ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از حساب . شمارنده . شمارکننده . شمارگر. شمارگیر. (مهذب الاسماء). محاسب . سمعانی گوید: «بفتح الحاء والسین المهملتین و فی آخرها الباء المعجمة بواحدة. هذه اللفظة لمن یعرف الحسبان ...» ج ، حَسَبة، حُسّاب ، حاسبون ، حاسبین ...