کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اتکاء پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اتکاء
لغتنامه دهخدا
اتکاء. [ اِ ] (ع مص ) بصورت اعتمادکننده کردن کسی را. و التاء فی هذاالباب عوض عن الواو علی خلاف القیاس . (لغت نامه ٔ مقامات حریری ).
-
اتکاء
لغتنامه دهخدا
اتکاء. [ اِت ْ ت ِ ] (ع مص ) اتکال کردن . اعتماد کردن بر. پشت دادن بر. تکیه زدن به . (زوزنی ). متکی شدن بر. تکیه کردن بر. (تاج المصادر).- اتکا کردن ؛ تکیه کردن .- اتکاء کسی ؛ متکا ساختن کسی را.|| تکیه گاه گردانیدن برای کسی . || بر پهلوی چپ افکندن .
-
واژههای همآوا
-
اتکاع
لغتنامه دهخدا
اتکاع . [ اِت ْ ت ِ ] (ع مص ) درشت و رست گردیدن سقاء. (منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
اهرم
لغتنامه دهخدا
اهرم .[ اَ رُ ] (اِ) میله ٔ آهنی محکمی است چون محوری بنام محور اتکاء. با یک نقطه ٔ اتکاء و بوسیله ٔ اهرم با قوه ٔ کمتری میتوان اجسام سنگینی را بحرکت در آورد.
-
چهارنعل
لغتنامه دهخدا
چهارنعل . [ چ َ / چ ِ ن َ ] (اِ مرکب ) قسمی از رفتن اسب به شتاب . تاخت سریع اسب . چهارگامه .تگ سریع اسب . دو سریع. چهارنعل دو زمان یا سه زمان یا چهار زمان دارد. ولی معمولاً دارای سه زمان است . در زمان اول فقط یک پای خلفی اسب با زمین تماس دارد وسه پای...
-
ثقة
لغتنامه دهخدا
ثقة. [ ث ِ ق َ ] (ع مص ) محل اعتماد بودن . معتمد بودن . || اعتمادداشتن . || استوار داشتن . باور داشت . || متکی شدن به . اتکاء، تکیه کردن به . وثوق .
-
ساریغ
لغتنامه دهخدا
ساریغ. (اِ) جانوری است از نوع پستانداران کیسه دار آمریکا، جنس ماده ٔ آن دارای دم طویلی است که محل ّ اتکاء بچه هایش در موقع نقل مکان آنها بر پشتش میباشد.
-
تکیه داشتن
لغتنامه دهخدا
تکیه داشتن . [ ت َ ی َ / ی ِ ت َ] (مص مرکب ) اتکاء داشتن . اعتماد کردن : طاعت دارید رسولانش راتکیه مدارید چنین بر قضاش . ناصرخسرو.که خلقی بر او تکیه دارند و پشت روا نیست خلقی به یکباره کشت .سعدی .
-
چوب پا
لغتنامه دهخدا
چوب پا. (ص مرکب ) که پا از چوب دارد. || (اِ مرکب ) چوب بلند باریک که ضمائم چوبی با میخ بر آن کوفته شده و این ضمائم محل اتکاء پاهاست و اطفال بر آن برشوند. و براه روند. || چوب باریک و درازی که لنگان و پا بریدگان زیر بغل گیرند وبکمک آن راه روند. و آن را...
-
حرف مجهور
لغتنامه دهخدا
حرف مجهور. [ ح َ ف ِ م َ ] (ترکیب وصفی ،اِ مرکب ) حرفی که هنگام تلفظ متحرک آن نفس حبس گردد، زیرا که در حروف مجهوره گوینده بر جای حرف تکیه کند و چون این اتکاء به اشباع رسد صدا بلند شود و تجهور یابد و جهر ارتفاع صوت است . حال اگر اتکاء به اشباع رسد و ب...
-
فشار
لغتنامه دهخدا
فشار. [ ف ِ ] (اِمص ، اِ) به معنی فشردن باشد. (برهان ). افشار. (فرهنگ فارسی معین ). || پاشیدن و ریختن . (برهان ). فشردن . فشاندن . افشاندن . || سنگینی که بر روی چیز فرودآورند. (فرهنگ فارسی معین ). || (اصطلاح فیزیک ) نیرویی که بر یک سانتیمتر مربع سطح ...
-
حرف مهموس
لغتنامه دهخدا
حرف مهموس . [ ح َ ف ِ م َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) حرفی که هنگام حرکت جریان تنفس حبس نگردد: س ، ش ، ح ، خ ، ت ، ث ، ص ، ف ، ک ، هَ . زیرا که در حروف مهموسه تکیه (اعتماد)بر جای حرف ، رقیق است ، و این ضعیف بودن اتکاء صدا را پائین آورد و اخفاء حاصل گرد...
-
کج نشستن
لغتنامه دهخدا
کج نشستن . [ ک َ ن ِ ش َ ت َ ] (مص مرکب ) نشستن بحالت خمیده . مقابل راست نشستن .- کج نشستن و راست گفتن ؛ مقابل راست نشستن و کج گفتن . راست نشستن بدلالت الظاهر عنوان الباطن گویای صحت قول و اعتماد و اتکاء بنفس تواند بود اما در شواهد ذیل مراد این است ک...