کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اتومبیل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اتومبیل
لغتنامه دهخدا
اتومبیل . [ اُ ت ُ م ُ ] (فرانسوی ، اِ) دستگاهی حمل مسافر را که بوسیله ٔ محرکه ٔ بخار یا برق یا نفت یا هوای فشرده یا گاز و غیره رود.
-
واژههای مشابه
-
اتومبیل رو
لغتنامه دهخدا
اتومبیل رو. [ اُ ت ُ م ُ رَ / رُو ] (ص مرکب ) جاده هائی که قابل گذشتن اتومبیل است .
-
جستوجو در متن
-
هتل
لغتنامه دهخدا
هتل . [ هَُ ت ُ ] (اِ) در تداول برخی از عوام به معنی اتومبیل است و صورت مصحفی از آن میباشد. || در تداول زنان به معنی شکم : هتلش پیش آمده ، یعنی آبستن است . این کلمه به این معنی پیش از اختراع اتومبیل متداول بوده است و از هتل (به معنی اتومبیل ) مأخوذ ...
-
رل
لغتنامه دهخدا
رل . [ رُ ] (فرانسوی ، اِ) وظیفه . عمل . || وظیفه و کاری مخصوص که هنرپیشه و یا بازیگری در اجرای نمایشنامه ای و یا داستان فیلمی بعهده دارد. || آلتی است در اتومبیل که به وسیله ٔ آن راننده اتومبیل را بهر طرف که بخواهد راهنمایی می کند. فرمان اتومبیل .
-
لاری
لغتنامه دهخدا
لاری . (انگلیسی ، اِ) در ایران به نوعی اتومبیل بارکش اطلاق می شد.
-
اتوبوس
لغتنامه دهخدا
اتوبوس . [ اُ ت ُ ] (فرانسوی ، اِ) اُمنیبوس . اُتومبیل .
-
جک
لغتنامه دهخدا
جک . [ ج َ ] (انگلیسی ، اِ) دستگاهی است اهرمی که برای بالا بردن و بالا نگه داشتن اتومبیل و ماشینهای سنگین نظیر آن هنگام تعمیر یا جابجا کردن افزارهای زیرین ، در زیر اتومبیل و جز آن نصب میکنند.
-
تاکسی متر
لغتنامه دهخدا
تاکسی متر. [ م ِ ] (فرانسوی ، اِ مرکب ) آلتی که مسافت طی شده ٔ یک اتومبیل یا مدت زمانی را که اتومبیل مشغول راه پیمائی است ، حساب کند و بطور خودکار کرایه را نشان دهد.
-
درویشان
لغتنامه دهخدا
درویشان . [ دَرْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان باغ ملک . کنار راه اتومبیل رو هفتگل به ایذه . آب آن از رودخانه ٔ زرد و راه آن اتومبیل رو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
-
درایوین سینما
لغتنامه دهخدا
درایوین سینما. [ دْ رای ْ / دِ رای ْ سی ن ِ ] (انگلیسی ، اِ مرکب ) (از: درایو، راندن + این ، درون + سینما) مراد سینمایی است در فضای باز که اتومبیل بدرون آن توان راندو از درون اتومبیل تماشای فیلم توان کرد. سینما که با اتومبیل داخل محیط آن شوند و به تم...
-
شوفر
لغتنامه دهخدا
شوفر. [ ش ُ ف ُ ] (فرانسوی ، اِ) راننده ٔ اتومبیل . راننده . (یادداشت مؤلف ).
-
باک
لغتنامه دهخدا
باک . (فرانسوی ، اِ) جای بنزین گازوئیل در وسائط موتوری خاصه اتومبیل .
-
کلاچ
لغتنامه دهخدا
کلاچ . [ ک ِ ] (انگلیسی ، اِ) آلتی است در اتومبیل وجز آن که بوسیله ٔ آن راننده با اتصال وی به موتور، نیروی دوران موتور را به جعبه ٔ دنده و چرخهای اتومبیل انتقال می دهد، همچنین با انفصال آن از موتور، اتومبیل را از حرکت بازمی دارد. (از فرهنگ فارسی معین...