کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اتلاف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اتلاف
لغتنامه دهخدا
اتلاف . [ اِ ] (ع مص ) هلاک کردن .(تاج المصادر). نیست کردن . هلاک یافتن . (مؤید). نابود کردن . تلف کردن . افناء : او را بغرامت آن اتلاف و تضییع مؤاخذت کرد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ).- اتلاف کردن ؛ اسراف . تلف کردن .
-
واژههای همآوا
-
اطلاف
لغتنامه دهخدا
اطلاف . [ اِ ] (ع مص ) بخشیدن رایگان . (منتهی الارب ) (آنندراج ). بخشیدن . (ناظم الاطباء) . عطا کردن بصورت بخشش و مجانی . (از متن اللغة). چیزی را به دیگری بخشیدن . (از اقرب الموارد). || ناچیز گردانیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). هدر ک...
-
جستوجو در متن
-
زیانی
لغتنامه دهخدا
زیانی . (حامص ) اتلاف و نقصان و خسارت و خرابی و تباهی . (ناظم الاطباء). || زندگی . (آنندراج ).
-
بدرق
لغتنامه دهخدا
بدرق . [ ب َ رَ ] (ع مص ) اسراف کردن . اتلاف کردن . ولخرجی کردن . (از دزی ج 1 ص 57).
-
زیانکاری
لغتنامه دهخدا
زیانکاری . (حامص مرکب ) خسران بردن . (فرهنگ فارسی معین ). زیان کردن . و رجوع به همین کلمه شود. || زیانگری . (فرهنگ فارسی معین ). || اتلاف و اسراف . || گناه . (ناظم الاطباء).
-
تئوروی
لغتنامه دهخدا
تئوروی . [ ] (اِخ ) تئوروی (برابر خرداد) یکی از شش حامل شر اهریمن در مقابل امشاسپندان . موجب اتلاف و فساد و شکست و گرسنگی و تشنگی و شریک «زئی ریش » (برابر امرداد) است . (مزدیسنا و تأثیر آن در ادب پارسی تألیف محمد معین ص 163).
-
سیم کشی
لغتنامه دهخدا
سیم کشی . [ ک ُ ] (حامص مرکب ) عمل اتلاف کننده و مبذر : سیم خدا چون بخدا بازگشت سیم کشی کرد و از آن درگذشت . نظامی .آنکه خود را ز رنج و بیم کشی زرپرستی بود نه سیم کشی .نظامی .
-
افناء
لغتنامه دهخدا
افناء. [ اِ ] (ع مص ) نیست کردن . (غیاث اللغات از منتخب ) (تاج المصادر بیهقی ). نیست و سپری گردانیدن . (آنندراج ). سپری و نیست گردانیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). اتلاف . نابود کردن . (یادداشت مؤلف ).
-
رفتگی
لغتنامه دهخدا
رفتگی . [ رَ ت َ / ت ِ ] (حامص ) کوچ و رحلت و هجرت و روانگی . (ناظم الاطباء): عیار؛ رفتگی و گریز. (منتهی الارب ). || نقصان . (ناظم الاطباء).- رفتگی پارچه ؛ تنگ شدن و فرسوده شدن آن بسبب کثرت استعمال و کهنگی . اتلاف . (ناظم الاطباء).- رفتگی پوست یا پش...
-
یوا
لغتنامه دهخدا
یوا. [ ی َ ] (اِ) اتلاف هر چیزی که نتوان دوباره آن را به دست آورد، مانند چارپای گم شده . || آنکه راه خود را گم کند. (ناظم الاطباء). ظاهراً در هر دو معنی دگرگون شده ٔ«ویدا» ست . (یادداشت لغت نامه ). رجوع به ویدا شود.- یوا شدن ؛ گم شدن . (ناظم الاطباء...
-
مبلی
لغتنامه دهخدا
مبلی . [ م ُ ] (ع ص ) کهنه کننده . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || پاره کننده . || اتلاف کننده . || آزماینده . || آن که سعادتمند می گرداند. (ناظم الاطباء). || پاک کننده . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ). || آن که کفایت میکند و راضی و خشنود می ...
-
مبلی
لغتنامه دهخدا
مبلی . [ م ُ ب َل ْ لی ] (ع ص ) آن که ناقه را بر سر گور خداوندش بندد تا بمیرد. (آنندراج ). آن که شتر بلیه را بر سر قبر صاحبش می بندد. (ناظم الاطباء). || آن که لباس می پوشاند. || کهنه کننده . || پاره کننده . || اتلاف کننده . (ناظم الاطباء).
-
نهاریدن
لغتنامه دهخدا
نهاریدن . [ ن ِ دَ ] (مص ) ترسیدن . (حاشیه ٔ فرهنگ اسدی نخجوانی ). بترسیدن از چیزی یا از کسی . (اوبهی ). ترسیدن . واهمه کردن . (برهان قاطع) : زلف گوئی ز لب نهاریده ست به گله سوی چشم رفتستی . بخاری (از رشیدی ).|| گداختن و کاستن بدن . (برهان قاطع). ظاه...