کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اتفاقات پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اتفاقات
لغتنامه دهخدا
اتفاقات . [ اِت ْ ت ِ ] (ع اِ) ج ِ اتفاق .
-
جستوجو در متن
-
حدثات
لغتنامه دهخدا
حدثات . [ ح َ دَ ] (ع ص ، اِ) زنان نوجوان . (غیاث اللغات ). || اتفاقات . حوادث . (ناظم الاطباء).
-
سوانح نگار
لغتنامه دهخدا
سوانح نگار. [ س َ ن ِ ن ِ ] (نف مرکب ) کسی که اتفاقات و حوادث را مینگارد و ثبت و ضبط میکند. (ناظم الاطباء).
-
نادره پیرا
لغتنامه دهخدا
نادره پیرا. [ دِ رَ / رِ ] (نف مرکب ) نویسنده ٔ سرگذشتها و اتفاقات . (ناظم الاطباء).
-
اخبارنویس
لغتنامه دهخدا
اخبارنویس . [ اَ ن ِ ] (نف مرکب ) نویسنده و اطلاع دهنده ٔ وقایع و اتفاقات یومیه . روزنامه نویس .
-
وقایعنگار
لغتنامه دهخدا
وقایعنگار. [ وَ ی ِ ن ِ ] (نف مرکب ) وقایعنگارنده . اخبارنویس . (آنندراج ). کسی که حوادث و اتفاقات عهد پادشاهی را یادداشت و ضبط کند. خبرنگار. (ناظم الاطباء). واقعه نگار. وقایعنویس .
-
سوانح
لغتنامه دهخدا
سوانح . [ س َ ن ِ ] (ع اِ) عبارت است از احوالات و رویدادها. مگر اکثر استعمال این لفظ در رویدادهای متوحش و ناپسندیده باشد. ج ِ سانحه . (از غیاث اللغات ). اتفاقات . حوادث . اتفاقات ناگهانی و هر حادثه که ناگهانی روی دهد. رویدادهای متوحش و ناپسندیده . (ن...
-
وقایع
لغتنامه دهخدا
وقایع. [ وَ ی ِ ] (ع اِ) ج ِ وقیعة. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).- وقایع العرب ؛ ایام حروب و اخبار ایشان . (از منتهی الارب ). روزهای جنگ تازیان و داستانهای تازیان . (ناظم الاطباء). اخبار کارزارها. (غیاث اللغات ) (آنندراج )...
-
دیالوگ
لغتنامه دهخدا
دیالوگ . [ ل ُ ] (فرانسوی ، اِ) (کلمه ٔ فرانسوی مأخوذ از یونانی بمعنی گفتگو) سخنانیکه میان شخصیتهای یک نمایشنامه رد و بدل میشود. مهمترین بخش یک نمایش است . بنابر این فن دیالوگ نویسی را میتوان اساس کار درام نویسی دانست شخصیتهای هر درامی از طریق دیالو...
-
مقتضیات
لغتنامه دهخدا
مقتضیات . [ م ُ ت َ ض َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ مقتضیة، تأنیث مقتضی [ م ُ ت َ ضا ] . خواهش شده ها. خواسته شده ها. تقاضاشده ها. بایسته ها. واجبات : چه مراد از عمل استعمال جوارح است در مقتضیات احکام شریعت و اقرار استعمال زبان است در ادای کلمه ٔ شهادت . (مصبا...
-
مرزبانی
لغتنامه دهخدا
مرزبانی . [ م َ زَ ] (اِخ ) ابوعبیداﷲ محمدبن عمران بن موسی بن سعیدبن عبدالرحمان المرزبانی (متولد بغداد به سال 297 هَ . ق . و متوقی به بغداد به سال 384 هَ . ق .). از علمای اخبار و ادب وتاریخ . اصلش از خراسان است و تألیفات بسیار دارد از جمله المفید در...
-
پاسکال
لغتنامه دهخدا
پاسکال . (اِخ ) بلز. مهندس و طبیعی دان و فیلسوف و نویسنده ٔ فرانسه . مولد بسال 1623م .1032/ هَ . ق . در شهر کلرمونت فراند. و وفات در سنه ٔ 1662م .1072/ از هَ . ق . اوان کودکی آثار ذکاء و فطنت در وی پدیدار بود چنانکه بقول خواهرش (ژیلبرت ) در دوازده سا...
-
رشیدالدین
لغتنامه دهخدا
رشیدالدین . [ رَ دُدْ دی ](اِخ ) رشیدالدین بن فارس بن داود، مکنی و معروف به ابوحلیقه . پزشک و دانشمند و ادیب بود و در ده جعبر در کنار فرات و نزدیکی رقه بدنیا آمد و در الرها بزرگ شد. وی بدمشق رفت و از آنجا به قاهره سفر کرد و به خدمت ملک الکامل و سپس ف...
-
اصحاب اصنام
لغتنامه دهخدا
اصحاب اصنام . [ اَ ب ِ اَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) سهروردی آرد: اگر ترتیبات حجمی در افلاک صادر از اعلاهای مترتب می بود همانا مریخ براطلاق از خورشید و هم از زهره اشرف بشمار میرفت ، ولی مطلب چنین نیست بلکه برخی از آنها از لحاظ ستاره بودن بزرگتر و برخ...