کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اتغاب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اتغاب
لغتنامه دهخدا
اتغاب . [ اِ ] (ع مص ) هلاک کردن . (زوزنی ) (تاج المصادر).فاسد کردن . تباه کردن . || چرکین کردن . || گرسنه کردن . || عیبناک کردن .
-
جستوجو در متن
-
متغب
لغتنامه دهخدا
متغب . [ م ُ غ ِ ] (ع ص ) خون ریز و پایمال کننده و منهدم کننده . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (ازاقرب الموارد). هلاک شونده و فاسد گردنده . (آنندراج ) . و رجوع به اتغاب شود.