کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اتصال گوی سان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
حاق اتصال
لغتنامه دهخدا
حاق اتصال . [ حاق ْق اِت ْ ت ِ ] (ع اِ مرکب ) اتصال دو کوکب است به یکدیگر با وحدت عرض و طول ، مثل آنکه قمر در سوم درجه ٔ حمل به عرض یک درجه ٔ شمالی ، و زحل در سوم درجه ٔ میزان به یک درجه ٔ عرض شمالی باشد.
-
جستوجو در متن
-
اردشیر اول
لغتنامه دهخدا
اردشیر اول . [ اَ دَ / دِ رِ اَوْ وَ ] (اِخ ) هخامنشی . نام این شاه را چنین نوشته اند: در کتیبه های شاهان هخامنشی - اَرت َ خْشَثْرَ ، در نسخه ٔ بابلی کتیبه ها - اَرت َ خْشَت ْ سو بزبان عیلامی - اَرته خْچَرچَه ، به مصری (در روی گلدانی ) - اَرتَه خسَش ...
-
ی
لغتنامه دهخدا
ی . (حرف ) نشانه ٔ حرف سی و دوم یعنی آخرین حرف از الفبای فارسی و حرف بیست و هشتم از الفبای عربی و حرف دهم از الفبای ابجدی است . در حساب جُمَّل آن را دَه گیرند. نام آن «یا»، «یاء»، «ی » و «یی » است و در خط به صورتهای زیر نوشته و با اصطلاحات «ی تنها» چ...
-
مهره
لغتنامه دهخدا
مهره . [م ُ رَ / رِ ] (اِ) هرچیز گرد. مطلق گلوله و گرد. هرچیز مدور. هرچیز کروی شکل . ساچمه . گلوله : بفرمود تا گرد بگداختندز آهن یکی مهره ای ساختند. فردوسی (شاهنامه ج 6 ص 1608).بهر میل بر مهره ای از بلوربر او گوهری چون درخشنده هور. اسدی (گرشاسب نامه ...
-
حذف
لغتنامه دهخدا
حذف . [ ح َ ] (ع مص ) بیفکندن . افکندن . (دهار) (دستوراللغة). انداختن . (از منتهی الارب ). انداختن و افکندن چیزی را. || حذف از ذنب فرس ؛ گرفتن موی از دم اسپ و برکندن از آن . (از منتهی الارب ). || بریدن . (زوزنی ). پاره ای از سر و جز آن بریدن . پاره ا...