کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ابیوردی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ابیوردی
لغتنامه دهخدا
ابیوردی . [ اَ وَ ] (اِخ ) این نسبت بی قیدی دیگر در دو جا در کشف الظنون آمده است : یکبار در کلمه ٔ ایساغوجی و حاشیه ٔ شرح حسام الدین کاتی بر ایساغوجی ابهری بدو نسبت داده شده است و دیگر در مطالعالانوار ارموی حاشیه ای بر این کتاب بدو منسوب داشته است .
-
ابیوردی
لغتنامه دهخدا
ابیوردی . [ اَ وَ ] (اِخ ) محمدبن احمد الأبیوردی الکوفنی و کوفن یکی از قراء ابیورد است و یاقوت گوید: ابوالمظفر محمدبن ابی العباس احمدبن محمد ابی العباس احمدبن اسحاق بن ابی العباس محمد الامام بن اسحاق بن الحسن ابی الفتیان بن ابی مرفوعه منصوربن معاویة...
-
واژههای مشابه
-
علی ابیوردی
لغتنامه دهخدا
علی ابیوردی . [ ع َ ی ِ اَ وَ ] (اِخ ) ابن اسحاق ابیوردی خاورانی ، ملقّب به اوحدالدین . شاعر و حکیم متوفی در سال 551 هَ . ق . او راست : البشارات فی شرح الاشارات ، از ابن سینا. و نیز او را دیوان شعری است . (از معجم المؤلفین بنقل از اعیان الشیعة ج 41 ...
-
علی ابیوردی
لغتنامه دهخدا
علی ابیوردی . [ ع َ ی ِاَ وَ ] (اِخ ) ابن احمد ابیوردی شبعی ، مکنّی به ابوالحسن و مشهور به ابن ابی قرة. وی از متکلمان و ساکن مشهد رضوی بود. و در سال 966 هَ . ق . درگذشت . او راست : 1- اثبات الواجب . 2 - روضةالجنان ، در حکمت . 3- الشوارق ، در کلام . (...
-
عمادالدین ابیوردی
لغتنامه دهخدا
عمادالدین ابیوردی . [ ع ِ دُدْ دی ن ِ اَ وَ ] (اِخ ) شیخ فضل اﷲ ابیوردی ، ملقب به عمادالدین . وی از عرفای معاصر سلطان حسین میرزا بایقرا بود. و صاحب تاریخ حبیب السیر، در شرح حال شیخ جلال بن محمدبن عبدالملک آرد که این شیخ عمادالدین فضل اﷲ ابیوردی به هر...
-
ناطقی ابیوردی
لغتنامه دهخدا
ناطقی ابیوردی . [ طِ ی ِاَ وَ ] (اِخ ) (میر...) مؤلف نگارستان سخن آرد «ناطقی از قبیله ٔ سادات ابیوردی است و طیب انفاسش ریحانی و وردی »! و هم این رباعی را از وی نقل کرده است :بر عارض تو غالیه گون سلسله ای است یا روی به روم از حبش قافله ای است در شأن...
-
خاوری ابیوردی
لغتنامه دهخدا
خاوری ابیوردی . [ وَ ی ِ اَ وَ ] (اِخ ) تخلص یکی از شعرای ابیورد است که بعدها «سودائی » تخلص کرد. در حبیب السیر شرح حال او چنین آمده است :«از ولایت ابیورد بود و نخست خاوری تخلص مینمود ناگاه جذبه به وی رسیده مدتی سرو پای برهنه در کوه و صحرا می گردید چ...
-
حسن ابیوردی
لغتنامه دهخدا
حسن ابیوردی . [ ح َ س َ ن ِ اَ وَ ] (اِخ ) ابن علی بن محمد، ملقب به حسام الدین شافعی . شاگرد تفتازانی بود و در مکه میزیست و در 816 هَ . ق . درگذشت . او راست : حاشیه بر شرح مطالعالانوار و جز آن که در هدیةالعارفین (ج 1 ص 287) آمده است .
-
حسین ابیوردی
لغتنامه دهخدا
حسین ابیوردی . [ ح ُ س َ ن ِ اَ وَ ] (اِخ ) کمال الدین . در جوانی از باورد به هرات شد و ملازمت کیچیک میرزا گزید، سپس به حج رفت و در بازگشت در تبریز ملازم سلطان یعقوب گشت و پس از چند سال به هرات آمده ملازم میر علیشیر شد و از طرف وی بسفارت نزد سلطان یع...
-
حسام ابیوردی
لغتنامه دهخدا
حسام ابیوردی . [ ح ُ م ِاَ وَ ] (اِخ ) محدث است و در زمان المعتضد باﷲ ابوالفتح داودبن المتوکل خلیفه ٔ عباسی (715-724 هَ . ق .)در قاهره میزیست . (از تاریخ الخلفاء سیوطی ، ص 340).
-
جستوجو در متن
-
علی خاورانی
لغتنامه دهخدا
علی خاورانی . [ ع َ ی ِ وَ ] (اِخ ) ابن اسحاق ابیوردی خاورانی ، ملقّب به اوحدالدین . رجوع به علی ابیوردی شود.
-
کمال الدین
لغتنامه دهخدا
کمال الدین . [ ک َ لُدْ دی ] (اِخ ) حسین ابیوردی . رجوع به حسین ابیوردی شود.
-
ابوالمظفر
لغتنامه دهخدا
ابوالمظفر. [ اَ بُل ْ م ُ ظَف ْ ف َ ] (اِخ ) محمدبن احمد ابیوردی . رجوع به محمدبن احمد... و رجوع به ابوالمظفر ابیوردی شود.