کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ابوغبشان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ابوغبشان
لغتنامه دهخدا
ابوغبشان . [ اَ غ َ ] (اِخ ) محترش بن خلیل از قبیله ٔ خزاعه . این مرد داستان و مثل گولی و غبن معامله و ندامت و پشیمانی است ، چه وقتی در مستی سدانت کعبه را که در عرب شرافتی بی عدیل است در مقابل خیکی شراب ، بقبیله ٔ قریش بفروخت .
-
جستوجو در متن
-
الهف
لغتنامه دهخدا
الهف . [ اَ هََ ] (ع ن تف ) دریغخوارتر. غم و حسرت خورنده تر.- امثال : الهف من ابن السوء ؛ دریغخوارتر از پسر شرور، زیرا وی از پدر و مادر خود در حال حیات آنان اطاعت نمیکند و آنگاه که مردند غم میخورد. (از مجمع الامثال میدانی ). الهف من ابی غبشان ؛ غمخ...