کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ابوعمارة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ابوعمارة
لغتنامه دهخدا
ابوعمارة. [ اَ ع ُ رَ ] (اِخ ) الأنصاری . برأبن عازب . صحابی است . و به سال 72 هَ . ق . وفات یافت .
-
ابوعمارة
لغتنامه دهخدا
ابوعمارة. [ اَ ع ُ رَ ] (اِخ ) الربعی . سواربن عمارة الرملی . از میسرةبن معبد اللخمی روایت کند.
-
ابوعمارة
لغتنامه دهخدا
ابوعمارة. [ اَ ع ُ رَ ] (اِخ ) حمزه ملقب به مهنابن ابی هاشم داود الملقب بالقائم از شرفای مدینه ٔ طیبه . رجوع به حبط ج 1 ص 410 شود.
-
ابوعمارة
لغتنامه دهخدا
ابوعمارة. [ اَ ع ُ رَ ] (اِخ ) حمزةبن حبیب بن عمارة الزیات الکوفی . از موالی آل عکرمةبن ربعی التیمی . او یکی از قراء سبعه است و ابوالحسن کسائی قرائت از وی فرا گرفت و حمزه از اعمش اخذ قرائت کرد و از آنروی بنام زیات معروف گشت که زیت از کوفه به حلوان و ...
-
ابوعمارة
لغتنامه دهخدا
ابوعمارة. [ اَ ع ُ رَ ] (اِخ ) حمزةبن عبدالمطلب عم رسول صلوات اﷲ علیه . رجوع به حمزه ... شود.
-
ابوعمارة
لغتنامه دهخدا
ابوعمارة. [ اَ ع ُ رَ ] (اِخ ) رشیدبن مالک السعدی رسول قیصر. صحابی است و گاه او را ابوعمیره می نامند.
-
ابوعمارة
لغتنامه دهخدا
ابوعمارة. [ اَ ع ُ رَ ] (اِخ ) قیس مولی الانصار. محدث است .
-
ابوعمارة
لغتنامه دهخدا
ابوعمارة. [ اَ ع ُ رَ ] (اِخ ) محمدبن تمیم . او از حسن و از او حمادبن زید روایت کند.
-
ابوعمارة
لغتنامه دهخدا
ابوعمارة. [ اَ ع ُ رَ ] (اِخ ) ولید. او از سلیمان بن بریده و از او جعفر احمر روایت کند.
-
ابوعمارة
لغتنامه دهخدا
ابوعمارة. [ اَ ع ُ رَ ] (اِخ ) یعقوب بن اسحاق . او از ابی عون و از او حجاج بن محمد روایت کند.
-
ابوعمارة
لغتنامه دهخدا
ابوعمارة. [ اَ ع ُ رَ ] (ع اِ مرکب ) صعتر. (مخزن الأدویه ). سعتر. آویشن . || صقر. (تحفه ٔ حکیم مؤمن ، چاپی ). و ظاهراً مصحف صعتر است .
-
ابوعمارة
لغتنامه دهخدا
ابوعمارة. [ اَ ع ُ رَ ](اِخ ) عبدخیربن یزید الهمدانی . از روات حدیث است .
-
ابوعمارة
لغتنامه دهخدا
ابوعمارة. [ اَ ع ُ رَ] (اِخ ) حجر. تابعی است و از ابوهریره روایت کند.
-
ابوعمارة
لغتنامه دهخدا
ابوعمارة. [ اَ ع ُرَ ] (اِخ ) خزیمةبن ثابت بن الفا که ملقب به ذی الشهادتین . یکی از صحابه ٔ کبار است . رجوع به خزیمه شود.
-
ابوعمارة
لغتنامه دهخدا
ابوعمارة. [ اَع ُ رَ ] (اِخ ) او از شهر و از او اعمش روایت کند.