کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ابوعقرب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ابوعقرب
لغتنامه دهخدا
ابوعقرب . [ اَ ع َ رَ ] (اِخ ) الأسدی . از عبداﷲبن مسعود روایت کرده است .
-
ابوعقرب
لغتنامه دهخدا
ابوعقرب . [ اَ ع َ رَ ] (اِخ ) القریحی . صحابی است .
-
ابوعقرب
لغتنامه دهخدا
ابوعقرب . [ اَ ع َ رَ ] (اِخ ) نابغه ٔ بنی ذبیان . رجوع به نابغه ... شود.
-
ابوعقرب
لغتنامه دهخدا
ابوعقرب . [ اَ ع َ رَ ](اِخ ) بکری یا کنانی ، خویلدبن بجیر یا عویج بن خویلدیا ابن خالدبن عمر یا معاویةبن خویلد. صحابی است .
-
جستوجو در متن
-
خالد
لغتنامه دهخدا
خالد. [ ل ِ ] (اِخ ) ابن بحیر مکنی به ابوعقرب . (از الاصابه قسم اول جزء ثانی ص 86). رجوع به خویلدبن خالدبن بجیر و الاصابه ج 1 قسم اول جزء ثانی ص 144 شود.