کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ابوشهاب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ابوشهاب
لغتنامه دهخدا
ابوشهاب . [ اَ ش ِ ] (اِخ ) عبدربه بن نافع. محدّث است .
-
ابوشهاب
لغتنامه دهخدا
ابوشهاب . [ اَ ش ِ ] (اِخ ) عیسی بن مغیرة الحزامی . محّدث است .
-
ابوشهاب
لغتنامه دهخدا
ابوشهاب . [ اَ ش ِ ] (اِخ ) محمدبن ابراهیم . محدّث است .
-
ابوشهاب
لغتنامه دهخدا
ابوشهاب . [ اَ ش ِ ] (اِخ ) موسی بن نافع الهذلی . محدّث است .
-
ابوشهاب
لغتنامه دهخدا
ابوشهاب . [ اَ ش ِ ] (اِخ ) یکی از روات حدیث و از زیدبن اسلم روایت کند.
-
ابوشهاب
لغتنامه دهخدا
ابوشهاب .[ اَ ش ِ ] (اِخ ) مسروح بن الشهاب الحدی محدّث است .
-
جستوجو در متن
-
مسروح
لغتنامه دهخدا
مسروح . [ م َ ] (اِخ ) ابن شهاب الحدی ، مکنی به ابوشهاب . تابعی است . رجوع به ابوشهاب شود.
-
باجرای
لغتنامه دهخدا
باجرای . [ ج َرْ را ] (اِخ ) ابوشهاب عبدالقدوس بن عبدالقاهر الباجرای . از سفیان بن عیینة روایت دارد (ابوسعید چنین آورده است ). (معجم البلدان ).
-
عمران ذهلی
لغتنامه دهخدا
عمران ذهلی . [ ع ِ ن ِ ذُ ] (اِخ ) ابن حطان بن ظبیان بن لوذان بن حرث بن سدوس سدوسی یا ذهلی ، مکنی به ابوشهاب . از تابعیان بود. رجوع به عمران سدوسی شود.
-
عمران
لغتنامه دهخدا
عمران . [ ع ِ ] (اِخ ) ابن حطان بن ظبیان بن لوذان بن حرث بن سدوس سدوسی یا ذهلی ، مکنی به ابوشهاب . از تابعیان بود. رجوع به عمران سدوسی شود.
-
داود
لغتنامه دهخدا
داود. [ وو ] (اِخ ) ابن موسی البیهقی . راوی است . از ابی نصرة و او از ابی سعید الخدری روایت کند. ابوشهاب عبداﷲبن نافع از وی روایت دارد. (تاریخ بیهق ص 155).
-
عمران سدوسی
لغتنامه دهخدا
عمران سدوسی . [ ع ِ ن ِ س َ ] (اِخ ) ابن حِطّان بن ظبیان بن لوذان بن حرث بن سدوس سدوسی یا هذلی ، مکنی به ابوشهاب . از تابعیان مشهور است . وی از سران خوارج و از دسته ٔ قَعَدیة بود. و ابوالفرج اصفهانی گوید که عمران بن حطان در سنین پیری و هنگام عاجز شدن...
-
خرقانی
لغتنامه دهخدا
خرقانی . [ خ َ ] (اِخ ) حسین بن ابی شهاب بن احمدبن حمزةبن حسین بن قاسم بن حمزةبن حسین بن علی بن عبیداﷲبن عباس بن علی بن ابی طالب علوی خرقانی . پدر او ابوشهاب برادر سیدابوشجاع بود. او ازخطیب ابوالقاسم محمودبن احمد زهری حدیث نقل میکند واز او ابوحفص عمر...
-
داود
لغتنامه دهخدا
داود. [ وو ] (اِخ ) ابن ابی هند مکنی به ابی بکر مولای آل اعلم قسری محدث و تابعی است و از حفاظ بصریین و ثقات متقن و مسند او در اخبار از انس بن مالک است و هم از بزرگان تابعین روایت دارد همچون ابی عثمان نهدی و ابی العالیة و سعیدبن مسیب و حسن . در ایام م...