کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ابوسلمی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ابوسلمی
لغتنامه دهخدا
ابوسلمی . [ اَ ؟ ما ] (اِخ ) صحابی است و او یک حدیث از رسول صلوات اﷲ علیه روایت کند.
-
ابوسلمی
لغتنامه دهخدا
ابوسلمی . [ اَ س َ ما ] (ع اِ مرکب ) حربا.آفتاب پرست . (منتهی الارب ). ابوقلمون . خور. وَزَغَه . خامالاون . اسدالأرض . حربایه . پژمره . ابوحذر. مارپلاس .
-
ابوسلمی
لغتنامه دهخدا
ابوسلمی . [ اَ س ُ ما ] (اِخ ) راعی و مولی رسول صلوات اﷲعلیه . صحابی است و بعضی گفته اند نام او حریث است .
-
ابوسلمی
لغتنامه دهخدا
ابوسلمی . [ اَ س ُ ما ] (اِخ ) قتبانی . محدّث است .
-
ابوسلمی
لغتنامه دهخدا
ابوسلمی . [ اَ س ُ ما ] (اِخ ) کنیت پدر زهیر شاعر است .
-
جستوجو در متن
-
حریث
لغتنامه دهخدا
حریث . [ ح ُ رَ ] (اِخ ) ابوسلمی . صحابی است و شبان بوده ، و از مردم شام است . (قاموس الاعلام ترکی ).
-
لمیس
لغتنامه دهخدا
لمیس . [ ل َ ] (اِخ ) ابوسلمی من اعراب البصرة. روی حدیثه عمروبن جبلة. ذکره ابن مندة مختصراً. (الاصابة ج 6 ص 9).
-
اسلم اسود
لغتنامه دهخدا
اسلم اسود. [ اَ ل َ م ِ اَ وَ ] (اِخ ) وی بنام اسلم راعی نیز معروف است . در وقعه ٔ خیبر در حالتی که گوسفندی از آن یک تن یهودی را میچرانید ناگهان بخدمت حضرت ختمی مرتبت آمده تقاضای مسلمانی کرد و بعساکر مسلمین ملحق گردید و در حرب شرکت کرد و در همان روز ...
-
ذفافة
لغتنامه دهخدا
ذفافة. [ ذُ ف َ ] (اِخ ) العبسی . محمدبن موسی بن حماد گوید: من و عمراوی نزد دعبل بن علی بودیم در سنه ٔ 235 هَ . ق . پس از آمدن وی از شام . و از ابوتمام یاد کردیم ، دعبل به عیب جوئی وی پرداخت و چنین می پنداشت که او دزد شعر است آنگاه بغلام خود گفت : ای...