کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ابوالمنزل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ابوالمنزل
لغتنامه دهخدا
ابوالمنزل . [ اَ بُل ْ م َ زِ ] (ع ص مرکب ، اِمرکب ) خانه خدا. خداوند خانه . میزبان . (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء). ابوالمثوی . صاحب خانه (چون مرد بود).
-
جستوجو در متن
-
ابوالمثوی
لغتنامه دهخدا
ابوالمثوی . [ اَ بُل ْ م َ وا ] (ع ص مرکب ، اِ مرکب ) مرد خداوند خانه . (المزهر) (دهار). مرد میزبان . (مهذب الاسماء). ابوالمنزل . صاحبخانه . خانه خدا. مهماندار. || مهمان . (منتهی الارب ). || مرد بسیارضیافت . مهماندوست . (المرصّع). و چون خداوند خانه ز...
-
میزبان
لغتنامه دهخدا
میزبان . (ص مرکب ، اِ مرکب ) ضیافت کننده و میهمانی کننده و آنکه میهمانی می کند و طعام می خوراند و صاحب خانه و رئیس جشن و میهمانی . (ناظم الاطباء). میز به معنی مهمان باشد و میزبان شخصی بود که میهمانی کند. (فرهنگ جهانگیری ). مهماندارباشد. (لغت فرس اسدی...
-
صاحب
لغتنامه دهخدا
صاحب . [ ح ِ ] (ع ص ، اِ) نعت فاعلی مذکر از صُحْبة و صحابة. یار. ج ، صَحْب ، صُحبة، صُحْبان ، صِحاب ، صَحابة، صِحابة. ج ِ فاعل بر فَعالة جز در این مورد نیامده است . (منتهی الارب ). ج ، اَصحاب ،صَحب ، صَحابة، صِحاب ، صُحبة، صَحبان . || همراه . (ربنجنی...