کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ابوالفتح پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
ابوالفتح
لغتنامه دهخدا
ابوالفتح . [ اَ بُل ْ ف َ ] (اِخ ) ابن البسطی . رجوع به محمدبن عبدالباقی ... شود.
-
ابوالفتح
لغتنامه دهخدا
ابوالفتح . [ اَ بُل ْ ف َ ] (اِخ ) ابن التعاویذی . رجوع به ابن تعاویذی ابوالفتح ... شود.
-
ابوالفتح
لغتنامه دهخدا
ابوالفتح . [ اَ بُل ْ ف َ ] (اِخ ) احمدبن علی بن محمد فقیه شافعی معروف به ابن برهان . رجوع به ابن برهان ابوالفتح ... شود.
-
ابوالفتح
لغتنامه دهخدا
ابوالفتح . [ اَ بُل ْ ف َ ] (اِخ ) احمدبن علی بن هارون بن یحیی بن ابی منصور منجم . رجوع به احمد... شود.
-
ابوالفتح
لغتنامه دهخدا
ابوالفتح . [ اَ بُل ْ ف َ ] (اِخ ) احمدبن محمدبن هارون النزلی النحوی . رجوع به احمد... شود.
-
ابوالفتح
لغتنامه دهخدا
ابوالفتح . [ اَ بُل ْ ف َ ] (اِخ ) احمدبن مطرف عسقلانی . ادیب لغوی متوفی 413 هَ . ق . رجوع به احمد... شود.
-
ابوالفتح
لغتنامه دهخدا
ابوالفتح . [ اَ بُل ْ ف َ ] (اِخ ) احمدبن مطرف بن اسحاق القاضی . رجوع به احمد... شود.
-
ابوالفتح
لغتنامه دهخدا
ابوالفتح . [ اَ بُل ْ ف َ ] (اِخ ) اسعدبن ابی نصربن ابی الفضل فقیه شافعی میهنی خراسانی ملقب به مجدالدین . فقه در مرو آموخت و سپس به غزنه شد و بدانجا شهرتی بزرگ یافت و به بغداد بازگشت و دوبار مدرسّی مدرسه ٔ نظامیه داشت و کرتی از دست سلطان محمود سلجوقی...
-
ابوالفتح
لغتنامه دهخدا
ابوالفتح . [ اَ بُل ْ ف َ ] (اِخ ) اسکندری . شخصی مجعول موضوع افسانه های مقامات بدیعالزمان همدانی .
-
ابوالفتح
لغتنامه دهخدا
ابوالفتح . [ اَ بُل ْ ف َ ] (اِخ ) المیدومی . رجوع به محمدبن محمد مصری .... شود.
-
ابوالفتح
لغتنامه دهخدا
ابوالفتح . [ اَ بُل ْ ف َ ] (اِخ ) اویس بهادر. رجوع به اویس ... شود.
-
ابوالفتح
لغتنامه دهخدا
ابوالفتح . [ اَ بُل ْ ف َ ] (اِخ ) بُسْتی . علی بن محمدبن حسین بن یوسف بن محمدبن عبدالعزیز ملقب به نظام الدین شاعر مشهور. ابن خلکان گوید: او صاحب طریقتی انیقه و تجنیسی انیس و بدیعالتأسیس است و از گفته های اوست : من اصلح فاسده ارغم حاسده . من اطاع غض...
-
ابوالفتح
لغتنامه دهخدا
ابوالفتح . [ اَ بُل ْ ف َ ] (اِخ ) بنداربن ابی نصر الخاطری . او راست منتخب الفرس ، کتابی در لغت فارسی که برای هر لغت به اشعار استشهاد شده است . (کشف الظنون ).
-
ابوالفتح
لغتنامه دهخدا
ابوالفتح . [ اَ بُل ْ ف َ ] (اِخ ) بیبرس الترکی الصالحی رکن الدین قسیم امیرالمؤمنین بندقدار الملقب بالملک الظاهر از ممالیک بحری مصر (از 658 تا 676 هَ . ق .). رجوع به بیبرس ... شود.
-
ابوالفتح
لغتنامه دهخدا
ابوالفتح . [ اَ بُل ْ ف َ ] (اِخ ) بیهقی . حکیمی بدربار سنجر سلجوقی و کتب او در کتابخانه ٔ سلاجقه موجود بوده است . رجوع به نزهةالارواح شهرزوری ج 2 ص 68 شود.