کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ابواسحاق عراقی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ابواسحاق عراقی
لغتنامه دهخدا
ابواسحاق عراقی . [ اَ اِ ق ِ ع ِ ] (اِخ ) ابراهیم بن منصوربن المسلم الفقیه الشافعی المصری ، معروف بعراقی . خطیب جامع مصر، فقیهی فاضل . او راست : شرح کتاب مهذب تصنیف شیخ ابواسحاق شیرازی در ده جزو و آن شرحی جید و نیکوست . وی از اهل عراق نیست لکن به بغد...
-
واژههای مشابه
-
ابواسحاق اسفراینی
لغتنامه دهخدا
ابواسحاق اسفراینی . [ اَ اِ ق ِ اِ ف َ ی ِ ] (اِخ ) ابراهیم بن محمدبن ابراهیم بن مهران اسفراینی ملقب به رکن الدین . فقیه شافعی متکلم اصولی صاحب کتاب جامعالحلی . وفات او به نیشابور به سال 418 هَ . ق . و جسد او را به اسفراین نقل کردند.
-
ابواسحاق اشبونی
لغتنامه دهخدا
ابواسحاق اشبونی . [ اَ اِ ق ِ اِ ] (اِخ ) رجوع به ابراهیم بن هارون شود.
-
ابواسحاق اشبیلی
لغتنامه دهخدا
ابواسحاق اشبیلی . [اَ اِ ق ِ اِ ] (اِخ ) رجوع به ابراهیم بن وثیق شود.
-
ابواسحاق البتروجی
لغتنامه دهخدا
ابواسحاق البتروجی . [ اَ اِ قِل ْ ب ِ ] (اِخ ) نام حکیمی از شاگردان ابن طفیل . و اروپائیان اسم او را به تصحیف آلپتراژیوس گویند. اوراست کتابی در علم نجوم . و رجوع به ابن طفیل شود.
-
ابواسحاق اینجو
لغتنامه دهخدا
ابواسحاق اینجو.[ اَ اِ ق ِ ] (اِخ ) (شیخ ...) جمال الدین شاه شیخ ابواسحاق بن محمود اینجو. پدر او محمود از امیرزادگان دولت چنگیزی است و او را ارپاخان یکی از سلاطین مغول بکشت . ابواسحاق و برادر او مسعود مدتی به تبریز دربند بودند و پس از رهائی مانند چند...
-
ابواسحاق بغدادی
لغتنامه دهخدا
ابواسحاق بغدادی .[ اَ اِ ق ِ ب َ ] (اِخ ) رجوع به ابراهیم خواص شود.
-
ابواسحاق جویباری
لغتنامه دهخدا
ابواسحاق جویباری . [ اَ اِ ق ِ ] (اِخ ) رجوع به ابواسحاق محمد ابراهیم ... شود.
-
ابواسحاق حبال
لغتنامه دهخدا
ابواسحاق حبال . [ اَ اِ ق ِ ح َب ْ با ] (اِخ ) رجوع به ابراهیم سعید حبال شود.
-
ابواسحاق حصری
لغتنامه دهخدا
ابواسحاق حصری . [ اَ اِ ق ِ ح ُ ] (اِخ ) رجوع به ابراهیم بن علی ... شود.
-
ابواسحاق حفصی
لغتنامه دهخدا
ابواسحاق حفصی . [ اَ اِ ق ِ ح َ ] (اِخ ) ابراهیم بن ابی زکریا یحیی . چهارمین سلطان از سلسله ٔ بنی حفص . او از سال 678 هَ . ق . تا 681 هَ . ق . در تونس حکم راند و در این سال مردی موسوم به احمدبن ابی عماره ٔ دعی فتنه ای برانگیخت و ابواسحاق بگریخت و در ...
-
ابواسحاق حفصی
لغتنامه دهخدا
ابواسحاق حفصی . [ اَ اِ ق ِ ح َ ] (اِخ ) ابراهیم بن احمدبن ابی بکر. چهاردهمین سلطان از دودمان بنی حفص ملقب به المستنصر. او از 751 تا 770 هَ . ق . امارت راند و وزیر وی ابن تافراگین زمام امور در دست داشت ودولت بنی حفص در این وقت بنهایت ضعف رسید و ابن ت...
-
ابواسحاق رفاعی
لغتنامه دهخدا
ابواسحاق رفاعی . [ اَاِ ق ِ رِ ] (اِخ ) رجوع به ابراهیم بن سعید... شود.
-
ابواسحاق زجاج
لغتنامه دهخدا
ابواسحاق زجاج . [ اَ اِ ق ِ زَج ْ جا ] (اِخ ) رجوع به زجاج ابواسحاق ابراهیم ... شود.