کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ابواسحاقی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ابواسحاقی
لغتنامه دهخدا
ابواسحاقی . [ اَ اِ ] (ص نسبی ) قسمی فیروزه . (دمشقی ). قسمی فیروزه بغایت رنگین و صافی و شفاف . (جواهرنامه ). بواسحاقی . بسحاقی . و شمس الدین محمد حافظ را در این بیت ایهامی لطیف است :راستی خاتم فیروزه ٔ بواسحاقی خوش درخشید ولی دولت مستعجل بود.
-
جستوجو در متن
-
بواسحاقی
لغتنامه دهخدا
بواسحاقی . [ اِ ] (ص نسبی ) رجوع به ابواسحاق و ابواسحاقی و بواسحاق شود.
-
شمس فخری
لغتنامه دهخدا
شمس فخری . [ ش َ س ِ ف َ ] (اِخ ) شمس الدین بن فخرالدین اصفهانی . ادیب و شاعر اواسط قرن هشتم هجری بود. وی معاصر اتابک نصرةالدین احمدلر و خواجه غیاث الدین محمد رشیدی و شیخ ابواسحاق اینجو است . پدرش فخرالدین نیز شاعر و ادیب بود. شمس فخری در عنفوان شباب...