کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ابهری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ابهری
لغتنامه دهخدا
ابهری . [ اَ هََ ] (اِخ ) ابوبکر محمدبن عبداﷲبن محمدبن صالح . رجوع به ابوبکر محمد... شود.
-
ابهری
لغتنامه دهخدا
ابهری . [ اَ هََ ] (اِخ ) اثیرالدین مفضل بن عمر فیلسوف ایرانی از مردم ابهر قزوین یا اصفهان . بقول ابن عبری در سال 661 هَ . ق . و بقول دیگر در سال 663 هَ . ق . وفات کرده است . وی صاحب چندین کتاب است از میان آنها دو کتاب بسیار معروف میباشد یکی ایساغوجی...
-
واژههای مشابه
-
رفیع ابهری
لغتنامه دهخدا
رفیع ابهری . [ رَ ع ِ اَ هََ ] (اِخ ) یا رفیع کرمانی . رجوع به رفیعالدین (... کرمانی ) شود.
-
عمادالدین ابهری
لغتنامه دهخدا
عمادالدین ابهری . [ ع ِ دُدْ دی ن ِ اَ هََ ] (اِخ ) عبدالعزیز، ملقب به عمادالدین . دردو مورد از تاریخ حبیب السیر نام او آمده است ، یکی جزء سادات و مشایخ معاصر شاهرخ بن امیر تیمور گورکانی ،که در آنجا گوید وی سرآمد علمای روزگار بود و در اواخر عمر به عز...
-
نامی ابهری
لغتنامه دهخدا
نامی ابهری . [ ی ِ اَ هََ ] (اِخ ) صدر محمد (مولانا...) از شاعران قرن دهم و معاصر شاه عباس کبیر است . او راست :زآن لب به کام دل می نابم نمی دهی می میرم از خمار و شرابم نمی دهی سروی ولی نمی فکنی سایه بر سرم خضری ولی چه سود که آبم نمی دهی .چه میکنم به ...
-
واژههای همآوا
-
عبهری
لغتنامه دهخدا
عبهری . [ ع َ هََ ری ی ] (ع ص ) نازک بدن . || سخت سپید. (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَم َ ] (اِخ ) سیف الدین . رجوع به احمد ابهری ... شود.
-
اثیرالدین
لغتنامه دهخدا
اثیرالدین . [ اَ رُدْ دی ] (اِخ ) مفصل بن عمر ابهری . رجوع به مفصل ... و ابهری اثیرالدین ... و روضات الجنات ص 335 شود.
-
شروانی
لغتنامه دهخدا
شروانی . [ ش َرْ ] (اِخ ) او راست : حاشیه ای بر شرح حسام الدین کاتی بر ایساغوجی ابهری . (یادداشت مؤلف ).
-
علی
لغتنامه دهخدا
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن سعدالدین مسعود ابهری ، ملقب به صدرالدین . وزیر تکش . رجوع به علی انصاری شود.
-
علی
لغتنامه دهخدا
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن مسعود ابهری ، ملقّب به صدرالدین .وزیر تکش . رجوع به علی به صدرالدین (علی ...) شود.
-
عمادالدین
لغتنامه دهخدا
عمادالدین . [ ع َ دُدْ دی ] (اِخ ) عبدالعزیز، ملقب به عمادالدین و مشهور به مولانازاده . رجوع به عمادالدین ابهری شود.