کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ابهار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ابهار
لغتنامه دهخدا
ابهار. [ اِ ] (ع مص ) شگفت آوردن . || توانگر شدن پس از درویشی . (از منتهی الارب ). || سوختن از گرمای نیمروز. || به نیمروز رسیدن . || با زن بهیره نکاح کردن . || متلون شدن در نرمی خوی و درشتی آن . (منتهی الارب ).
-
واژههای همآوا
-
ابحار
لغتنامه دهخدا
ابحار. [ اَ ] (ع اِ) ج ِ بحر.
-
ابحار
لغتنامه دهخدا
ابحار. [ اِ ] (ع مص ) شور شدن آب . || در دریا نشستن . (تاج المصادر بیهقی ). سفر دریا کردن .
-
جستوجو در متن
-
شگفت
لغتنامه دهخدا
شگفت . [ ش ِ گ ِ / گ ُ] (اِ) تعجب . تحیر. (ناظم الاطباء). تعجب . (برهان ). تعجب و حیرت است و با لفظ دیدن و بودن و داشتن مستعمل . (آنندراج ) : به شگفتم از آن دو کژدم تیزکه چرا لاله اش به جفت گرفت . خسروی .در آن خانه شد پهلوان از شگفت بسی پیش یزدان نیا...