کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ابلی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ابلی
لغتنامه دهخدا
ابلی . [ اَ ب ُ ] (اِ) به لوترا، شرم ِ مرد.
-
ابلی
لغتنامه دهخدا
ابلی . [ اَ لا ] (ع ن تف ) کهنه تر.
-
ابلی
لغتنامه دهخدا
ابلی . [ اِ ب ِ لی ی ] (ع ص نسبی ) رجل ابلی ؛ مردی اشتردار. (مهذب الاسماء).
-
ابلی
لغتنامه دهخدا
ابلی . [ اُ ب ُل ْ لی ی ] (ص نسبی ) منسوب به اُبُلّه : و از ابله دستار و عمامه ٔ ابلی خیزد. (حدود العالم ).
-
ابلی
لغتنامه دهخدا
ابلی . [ اُ لا ] (اِخ ) کوهساریست از بنی سلیم میان مکه و مدینه ، و در آن آبهاست از جمله چاه معونه و چاه ذوساعده و ماهورها و تلها باشد پیوسته به یکدیگر.
-
ابلی
لغتنامه دهخدا
ابلی . [ اُ لی ی ] (اِخ ) نام کوهی معروف نزدیک اجا وسلمی ، دو کوه قبیله ٔ طی و در آنجا مردابی است به پهنای هفت فرسنگ که آب باران در آن گرد آید، تلخ مزه .
-
واژههای همآوا
-
عبلی
لغتنامه دهخدا
عبلی . [ ع َ ب َ لی ْی ] (ص نسبی ) نسبت است به عبل و آن بطنی از رعین است . (از اللباب ج 3 ص 116).
-
جستوجو در متن
-
ذوساعدة
لغتنامه دهخدا
ذوساعدة. [ ع ِ دَ ] (اِخ ) آبی است میان مکه و مدینه در جبال ابلی . یا چاهی است بنوسلیم را. و یا نام کوهی است به ابلی . و درمعجم البلدان آمده است : آبی است در ابلی . از مدینه که بسوی مکه بالا میروند بوادئی میرسد که چراگاه و آبی در آنجا یافت نمیشود و م...
-
ذوجماجم
لغتنامه دهخدا
ذوجماجم . [ ج َ ج ِ ] (اِخ ) (بئر...) نام چاه آبی است در جبال ابلی ، عیان مکّه و مدینه . وابن الاثیر در المرصع گوید: آبی است از آبهای عمق .
-
ارحضیه
لغتنامه دهخدا
ارحضیه . [ اَ ح َ ضی ی َ ] (اِخ ) دهی است نزدیک مدینه ، انصار را. موضعی است قرب اُبلی و بئرمعونة بین مکه و مدینه . (معجم البلدان ).
-
عریفطان
لغتنامه دهخدا
عریفطان . [ ع ُ رَ ف ِ ] (اِخ ) وادیی است . (منتهی الارب ). عریفطان مَعن ؛ وادیی است بین مکه و مدینه ، و آن را آب و سبزه نیست و در برابر آن کوههایی است بنام اُبلی ، و نیز تپه ای در برابر آن است بنام السودة ازآن ِ بنی خفاف . (از معجم البلدان ).
-
غرنق
لغتنامه دهخدا
غرنق . [ غ ُ ن ُ ] (اِخ ) رودباری است مر بنی سلیم را.(منتهی الارب ). «نصر» آن را به کسر اول و سوم آورده و گوید: نام جایی در حجاز است . و گفته اند غرنق به ضم اول و سوم آبی است به اُبلی میان معدن بنی سُلیم و سوارقیة. (از معجم البلدان ). رجوع به مدخل ذی...
-
خرب
لغتنامه دهخدا
خرب . [ خ َ رِ ] (اِخ ) نام کوهی است به نزدیکی تعار بقبله ابلَی در دیار سلیم که بدون گیاه است کندی می گوید: بعضی ها در باره آن ساخته اند : و ما الخرب الدانی کان قلاله نجات علیهن الاجلة هجد.(از معجم البلدان یاقوت ).