کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ابطار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ابطار
لغتنامه دهخدا
ابطار. [ اِ ] (ع مص ) به دَنه آوردن . (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). سخت شاد شدن . فیریدن . سخت شاد کردن مال کسی را. گمراه و ناسپاس کردن مال کسی را. سرگشته و حیران کردن . || تکلیف زیاده از طاقت دادن . || معیشت او موقوف گردانیدن . || لاغر ساختن . || م...
-
واژههای همآوا
-
ابتار
لغتنامه دهخدا
ابتار. [ اِ ] (ع مص ) ابتر گردانیدن . دم بریده کردن . دنبال بریده کردن . || بی فرزند کردن . || ذخیره کردن . یخنی نهادن . پس انداز کردن . || عطا کردن . || منع کردن . || نماز چاشت خواندن آن وقت که شعاع آفتاب بر زمین منبسط گردد. || بی فرزند و بی خلیفه گ...
-
جستوجو در متن
-
ادهاش
لغتنامه دهخدا
ادهاش .[ اِ ] (ع مص ) در حیرت افکندن . به حیرت افکندن . اِبطار. حیران کردن . مدهوش کردن . (تاج المصادر بیهقی ).
-
خالد
لغتنامه دهخدا
خالد. [ل ِ ] (اِخ ) ابن دیسم . وی عامل ری بوده و عبدالصمدبن الفضل الرقاشی ابیات زیر را درباره ٔ او گفته است :ا خالد ان الری قد اجحفت بناوضاق علینا رحبها و معاشهاو قداطمعتنا منک یوماً سحابةاضأت لنا و ابطار شاشهافلا غیمها یصحو فیبئس طامعاًولا ماؤهایا...
-
دنه
لغتنامه دهخدا
دنه . [ دَ ن َ / ن ِ ] (اِ) صدا و ندا و زمزمه را گویند که از غایت خوشی و نشاط خاطر از آدمی سر زند. (از برهان ) (انجمن آرا) (از فرهنگ جهانگیری ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). || خوشحالی . شادی . خرام و رفتار به نشاط. اسم از دنیدن . فیریدگی . غایت نشاط...