کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ابرغ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای همآوا
-
ابرق
لغتنامه دهخدا
ابرق . [ اَ رَ ] (اِخ ) نام منزلی از بنی عمروبن ربیعه .
-
ابرق
لغتنامه دهخدا
ابرق . [ اَ رَ ] (ع ص ، اِ) سیاه و سفید. رسن دورنگ . پیسه رسن . رسن پیسه . || زمین بلند با ریگ و سنگ . خاک با سنگ و ریگ و گل درآمیخته . زمین درشت که با ریگ و سنگریزه باشد. || شفنین بحری . || طلق . || نام داروئی مقوی حافظه . ج ، اَبارق .