کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ابتلاء پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ابتلاء
لغتنامه دهخدا
ابتلاء. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) ابتلا. آزمودن . بیازمودن . آزمایش . امتحان . آزمایش کردن . خبر پرسیدن . اختبار. (از آنندراج ). || در بلا و رنج افکندن . مبتلا کردن . گرفتار و دچار رنجی کردن . || در بلا افتادن . گرفتاری . (از آنندراج ) : گفت رنج احمقی قهر خ...
-
واژههای همآوا
-
ابتلاع
لغتنامه دهخدا
ابتلاع . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) فروبردن با حلق و گلو. بلع. (زوزنی ). بگلو فروبردن . بلعیدن . فروبردن . فرودادن . تو دادن . قورت دادن (در تداول عامه ).
-
جستوجو در متن
-
گرفتاری
لغتنامه دهخدا
گرفتاری . [ گ ِ رِ ] (حامص ) مؤاخذه : هر کو به شبی صدره عمرش نه همی خواهدبی شک به بر ایزد باشدش گرفتاری . منوچهری .|| ابتلاء. اسیری . بیچارگی . درماندگی : اگر به صید روی وحشی از تو نگریزدکه در کمند تو راحت بود گرفتاری .سعدی .
-
دبه خایگی
لغتنامه دهخدا
دبه خایگی . [ دَب ْ ب َ / ب ِ ی َ / ی ِ ] (حامص مرکب ) حالت و چگونگی دبه خایه . غُری . قیله . اُدره . فتق . قری . فنج . فنگ . بادخایگی . تناسی . ابتلاء به تناس .
-
ابن عیاش
لغتنامه دهخدا
ابن عیاش . [ اِ ن ُ ع َی ْ یا ] (اِخ ) ابوجعفر احمدبن محمد کنانی . از شعرا و ادبای اندلس . مولد او در 552 هَ .ق . بمرسیه . او در 579 بشرق سفری کرده و مدتی در حجاز و شام اقامت داشته و به سال 597 باندلس بازگشته است و در 628 پس از ابتلاء بعمی درگذشته اس...
-
گیرایی
لغتنامه دهخدا
گیرایی . (حامص ) عمل گیرا. حالت و چگونگی گیرا. صفت گیرا. قوت گیرندگی . قبض و تصرف و توانایی گرفتن و ضبط کردن . (از ناظم الاطباء) : تن گوید بار خدایامرا بیافریدی بمانند پاره ٔ هیزم ، در دستم گیرایی نبود و در پایم روانی نبود. (تفسیر ابوالفتوح رازی ج 3 ...
-
دچار شدن
لغتنامه دهخدا
دچار شدن . [ دُ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) تلاقی . ملاقی شدن . برخوردن . بهم رسیدن . تصادم . ناگهان بهم رسیدن . برخوردن به ناموافقی یا امر ناملایمی : تیاس موضعی است و در آن موضع لشکر بنوعمرو با لشکر بنوسعد دچار شد و غالب آمد. (منتهی الارب ) : گر شود مرد ره ...
-
استخبار
لغتنامه دهخدا
استخبار. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) خبر پرسیدن از کسی . (منتهی الارب ). خبر خواستن . (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). استطلاع . استعلام . استفسار. استنباء. آگاهی جستن . آگاهی پرسیدن . پرسیدن ازخبر. پرسیدن . اختبار. ابتلاء. || صاحب کشاف اصطلاحات الفنون آرد: است...
-
زنون
لغتنامه دهخدا
زنون . [ زِ نُن ْ ] (اِخ ) فیلسوف یونانی و پایه گذار مکتب رواقی است . وی در اواخر قرن چهارم ق . م . در سیتیوم بدنیا آمد و در آتن نزد فیلسوفان کلبی بتحصیل پرداخت و افکار و تعالیم آنان در وی اثر بسزایی داشت . اوفلسفه را به طبیعیات و منطق و اخلاق منقسم ...
-
اختبار
لغتنامه دهخدا
اختبار. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) آزمودن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). امتحان . (غیاث ). آزمایش . تجربت . ابتلاء. استخبار : هرکه بر درگاه پادشاهان بی جریمه ای جفا دیده باشد... پیش از امتحان و اختبار پادشاه را تعجیل نشایست فرمود در فرستادن او بجانب خصم . ...
-
آزمایش
لغتنامه دهخدا
آزمایش . [ زْ / زِ ی ِ ] (اِمص ) اسم مصدر آزمودن . بلا. بلاء. (ربنجنی ). خبرت . (دَهّار). تجربه . تجربت . آزمون . رون . اروند. بلی . (دَهّار). بلیه . (دَهّار) (دستوراللغة). بلوی . (دَهّار). محنت . امتحان . ابتلاء. آزمودن . اختبار. امتحان . سنجش . آرو...
-
ردة
لغتنامه دهخدا
ردة. [ رِدْ دَ ] (ع اِمص ) برگشتگی از دین و جز آن . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ). اسم است از ارتداد. (از اقرب الموارد). اسم مصدر ارتداد بکسر راء است ولی معمولاً به فتح تلفظ کنند. (نشریه ٔ دانشکده ٔ ادبیات تبریز سال اول شماره ٔ 50 از صحاح ...
-
سیگار
لغتنامه دهخدا
سیگار. (اِ) (فرانسوی ، اِ) برگ بریده یا خردکرده ٔ توتون که معمولاً در کاغذ نازک پیچیده شده است و برای «کشیدن دود» آن بکار میرود. سیگار به این معنی را فرنگیها سیگارت میگویند. و در اصطلاح آنها سیگار اطلاق میشود به آنچه ما سیگار برگ میگوئیم و عبارت است ...