کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اباعت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اباعت
لغتنامه دهخدا
اباعت . [ اِع َ ] (ع مص ) اِباعه . عرضه کردن چیزی را برای بیع.
-
واژههای همآوا
-
عباآت
لغتنامه دهخدا
عباآت . [ ع َ ] (ع اِ) ج ِ عَباءَة. نوعی از گلیم . (منتهی الارب ). رجوع به عباءة شود.
-
عباءة
لغتنامه دهخدا
عباءة. [ ع َ ءَ ] (ع اِ) نوعی از گلیم . ج ، عباآت . (منتهی الارب ). عباء. (اقرب الموارد). و رجوع به عباآت و عباء شود.
-
ابعاط
لغتنامه دهخدا
ابعاط. [ اِ ] (ع مص ) گریختن . || از حد درگذشتن و غلو کردن در نادانی و کار زشت . || لایعنی گفتن . || مکلف شدن کسی بدانچه بالای طاقت اوست . || دور رفتن ستور بچرا.
-
جستوجو در متن
-
اباعه
لغتنامه دهخدا
اباعه . [ اِ ع َ ] (ع مص ) رجوع به اباعت شود.