کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اباز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اباز
لغتنامه دهخدا
اباز. [ اَب ْ با ] (ع ص ) آهوی جهنده در دویدن و آنکه در دویدن روی بطرفی نگرداند. ابوز.
-
واژههای همآوا
-
اباض
لغتنامه دهخدا
اباض . [ اِ ] (اِخ ) نام پدر عبداﷲ تمیمی که خوارج اباضیه بدو منسوبند.
-
اباض
لغتنامه دهخدا
اباض . [ اِ ] (ع اِ) رسنی که بدان خرده ٔ دست شتر بر عضد بندند تا دست از زمین برداشته دارد. بند. || نام رگی در پای .
-
اباض
لغتنامه دهخدا
اباض . [ اُ ] (اِخ ) نام قریه ای بعرض یمامه و خرمابنان ِ آنجا بلندتر از آن دیگر جایها است و جنگ خالدبن ولید با مسیلمه بدانجای بود.
-
اباض
لغتنامه دهخدا
اباض . [ اُ ] (ع اِ) بیخ انگدان . بیخ انجدان .
-
جستوجو در متن
-
ابوز
لغتنامه دهخدا
ابوز. [ اَ ] (ع ص ) دونده ٔ برجهنده از آهو و جز آن . آنکه برجهد گاه دویدن یا بردود و روی نگرداند: ظبی ابوز. ظبیة ابوز. اَبز. ابّاز. || نجیبة ابوز؛ ماده شتری که صبر کند به صبر عجیب . (منتهی الارب ). ماده شتری شکیبا به شکیبی شگفت .