کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
إِنفَاقِ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
انفاق
لغتنامه دهخدا
انفاق . [ اِ ] (ع مص ) درویش گردیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). درویش شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (آنندراج ) (مؤید الفضلاء). بی چیز شدن و بپایان رسیدن توشه . (از اقرب الموارد). || سپری کردن مال را و هزینه نمودن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ن...
-
انفاق
لغتنامه دهخدا
انفاق . [ اُ ] (اِ) روغن زیتون تازه . (برهان قاطع) (ناظم الاطباء). روغن زیتون نارسیده . (فهرست مخزن الادویه ) (از نشوء اللغة ص 48). روغن زیتون سبز و نارس . (یادداشت مؤلف ) : انفاق یا زیت انفاق روغنی باشد که از غوره ٔ زیتون کشند یعنی از زیتونی سبز. (...
-
صابون انفاق
لغتنامه دهخدا
صابون انفاق . [ ن ِ اِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) عرق الحلاوة. عجما. شجره یاشجیره ٔ ابی مالک است . و آن اشنان باشد. رجوع به اشنان و شجره ٔ ابی مالک شود.
-
مرادآباد انفاق
لغتنامه دهخدا
مرادآباد انفاق . [ م ُ دِ اَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مشک آباد بخش فرمهین شهرستان اراک ، در 54هزارگزی جنوب شرقی فرمیهن کنار راه آهن و در دامنه سردسیری واقع است و 270 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).
-
جستوجو در متن
-
آرازش
لغتنامه دهخدا
آرازش . [ زِ ] (اِمص ) صَدَقه . انفاق در راه خدا.
-
نذورات
لغتنامه دهخدا
نذورات . [ ن ُ ] (از ع ، اِ) در تداول ، آنچه از نقد وجنس که برای اماکن مشرفه فرستند. || طعام فاتحه ٔ روح بزرگان . || آنچه در راه خدا انفاق کنند و انفاق آن را بر خود واجب گردانند. (ناظم الاطباء). ج ِ نُذور. جج ِ نَذْر. رجوع به نَذر شود.
-
عیثان
لغتنامه دهخدا
عیثان . [ ع َ ] (ع ص ) آنکه در انفاق مال خود شتاب کند و یا آن را تبذیر کند و تباه سازد، و مؤنث آن عَیثی ̍ باشد. (از اقرب الموارد).
-
ممون
لغتنامه دهخدا
ممون . [ م َ ] (ع ص ) کفایت کرده . (از شرح قاموس ). کفایت کرده شده و انفاق شده بر او. (از اقرب الموارد).
-
نیکوصدقه
لغتنامه دهخدا
نیکوصدقه . [ ص َ دَ ق َ / ق ِ ] (ص مرکب ) که انفاق و تصدق بسیار کند. که صدقه فراوان دهد : با ستمکاری مردی نیکو صدقه و نماز بود. (تاریخ بیهقی ص 420).
-
نان پرورد
لغتنامه دهخدا
نان پرورد. [ پ َرْ وَ ] (ن مف مرکب ) نان پرورده . نعمت خواره . مورد انفاق و اطعام .- نان پرورد کسی بودن ؛ به نان و نمک او پرورده و بزرگ شدن : چو نان پرورد این بازار باشدحق نان و نمک بسیار باشد.نزاری قهستانی .
-
نذرانه
لغتنامه دهخدا
نذرانه . [ ن َ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) آنچه از نقد و جنس که برای شکرانه ٔ احسان امرا و سلاطین پیشکش می گذرانند، و هدیه ای که برای بزرگان تقدیم می کنند. || نوعی از مالیات . (ناظم الاطباء). || در تداول ، نذری . پول یا غذائی که پس از نذر کردن و روا شدن ح...
-
نفقة
لغتنامه دهخدا
نفقة. [ ن َ ف َ ق َ ] (ع اِ) هزینه . (مهذب الاسماء) (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 100) (دهار) (ناظم الاطباء). آنچه از درم و امثال آن صرف خویشتن با عیال خود کنند. (از متن اللغة). هزینه از درم و مانند آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). آنچه ازدرم و مانند آن ان...
-
زیت الانفاق
لغتنامه دهخدا
زیت الانفاق . [ زَ تُل ْ اُ ] (ع اِ مرکب ) روغن زیتون نارسیده است . (از تحفه ٔ حکیم مؤمن ). روغن که از زیتون نارس گیرند. زیت رکابی . زیت فلسطین . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) : و زیت انفاق از غوره ٔ زیتون گیرند یعنی از زیتون سبز. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی یا...
-
خیر کردن
لغتنامه دهخدا
خیر کردن . [ خ َ / خ ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) نیک و خوب کردن : عاقبت کار او در دو جهان خیر کرد عاقبت کار او خیر بود لاجرم . منوچهری . || تسبیل . انفاق . نفقه دادن در راه خدا. در راه خدا دادن : بیدارباش و مصلحت اندیش و خیرکن درویش دست گیر و خردمند پروران...