کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
إبرامٌ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
آبرام
لغتنامه دهخدا
آبرام . (اِخ ) رجوع به ابراهیم شود.
-
ابرام
لغتنامه دهخدا
ابرام . [ اَ ] (اِخ ) (به معنی پدر عالی ) برحسب روایات یهود نام اوّلی حضرت ابراهیم بوده و سپس به ابراهام موسوم شد یعنی پدر جماعت بسیار.
-
ابرام
لغتنامه دهخدا
ابرام . [ اَ ] (ع ص ، اِ) ج ِ بَرَم . کمزنان . آنان که از بخل قمار نکنند.
-
ابرام
لغتنامه دهخدا
ابرام . [ اِ ] (ع مص ) سخت بتافتن . (زوزنی ). رَسن دوتا تافتن . جامه به ریسمان دوتا بافتن . || استوار کردن . کار محکم کردن . || بستوه آوردن . سُته کردن . تنگ آوردن . بجان آوردن . || گران کردن . || سختی . || ملول کردن . گرانی کردن . دردسر دادن : ای بت...
-
اصرار و ابرام
لغتنامه دهخدا
اصرار و ابرام . [ اِ رُ اِ ] (ترکیب عطفی ، اِمص مرکب ) پافشاری و سماجت . دنبال کردن کاری با تأکید و سماجت .
-
جستوجو در متن
-
شلایین
لغتنامه دهخدا
شلایین . [ ش َ ] (ترکی ، اِ) ابرام و تقاضا بطور افراط. (ناظم الاطباء). || (ص ) شخصی را گویند که در ابرام افراط کند. (برهان ). رجوع به شلائین شود.
-
تصدیع دادن
لغتنامه دهخدا
تصدیع دادن . [ ت َ دَ ] (مص مرکب ) دردسر دادن : دادمش تصدیع نثر و میدهم ابرام نظم دانم ابرام مثنا برنتابد بیش از این .خاقانی .
-
زورچپان کردن
لغتنامه دهخدا
زورچپان کردن . [ چ َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) در تداول ، چیزی را به کسی فروختن به اصرار و ابرام . به اصرار یا فشار چیزی را به کسی ، عوض مالی دادن یا فروختن . دختری را به اصرار و ابرام به کسی دادن :... دختر زشت خود را به این جوان زورچپان کردند. (از یادداشت...
-
رو سخت کردن
لغتنامه دهخدا
رو سخت کردن . [ س َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) اصرار و ابرام کردن . لجاج ورزیدن . مقاومت کردن . (یادداشت مؤلف ).
-
اشترگرام
لغتنامه دهخدا
اشترگرام . [ ] (اِخ ) قصبه ای نزدیک کابل بوده است که درکتب مختلف بچند صورت ذیل آمده است : ابرام . اسرام . اشترگرام . اشترکرام . رجوع به تاریخ شاهی ص 330 شود.
-
اصرار ورزیدن
لغتنامه دهخدا
اصرار ورزیدن . [ اِ وَ دَ ] (مص مرکب ) سماجت کردن . ابرام ورزیدن . مُصِر بودن . اصرار کردن . پافشاری کردن . تأکید کردن . و رجوع به اصرار کردن شود.
-
مماکست
لغتنامه دهخدا
مماکست . [ م ُ ک َ/ ک ِ س َ ] (از ع ، اِمص ) نهایت تأکید و مبالغه به کار بردن . ابرام کردن : شخصی که به مطالبه ٔ اغنام می رفت ... در استرداد و استبدال گوسفند مماکست می رفت . (سلجوقنامه ٔ ظهیری ص 48). || چانه زدن . مِکاس . || بخیلی کردن . || تأکید. ...
-
سفت و سخت
لغتنامه دهخدا
سفت و سخت . [ س ِ ت ُ س َ ] (ترکیب عطفی ، ص مرکب ) محکم و استوار و پابرجا. بسیار مقاوم .- سفت و سخت ایستادن ؛ سخت مقاومت کردن و ابرام ورزیدن .
-
پافشاری
لغتنامه دهخدا
پافشاری . [ ف ِ ] (حامص مرکب ) پایداری . ایستادگی . مقاومت . ثبات .استقامت . استواری . پابرجائی . پای برجائی . ثبات قدم . اصرار. ابرام . و با مصدر کردن صرف شود.