کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
أُکُلَهَا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
جنتین
لغتنامه دهخدا
جنتین . [ ج َن ْ ن َ ت َ ] (ع اِ) تثنیه ٔ جنت در حالت نصبی و جری . دوبهشت : کلتا الجنتین آتت اکلها. (قرآن 33/18).
-
استیهال
لغتنامه دهخدا
استیهال . [ اِ ] (ع مص ) استئهال . سزاوار و شایسته ٔ چیزی شدن : استأهل الشی َٔ؛ استوجبه فهو مستأهل له ، و انکره بعضهم ، و فی الاساس و سمعت اهل الحجاز یستعملونه استعمالاً واسعاً. (اقرب الموارد) : مناصب اعمال در نصاب استحقاق واستیهال مقرّر گردانید. (...
-
بخع
لغتنامه دهخدا
بخع. [ ب َ ] (ع مص ) کشتن خود را از خشم و اندوه . (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). هلاک کردن بغم . هلاک کردن خود را. (ترجمان القرآن جرجانی ترتیب عادل بن علی ). هلاک کردن . (تاج المصادر بیهقی ): بخع نفسه بخعاً. (ناظ...
-
منبل
لغتنامه دهخدا
منبل . [ مَم ْ ب َ ] (ص ) کاهل و بیکار. (از برهان ). کاهل و سست . (غیاث ) (آنندراج ). بیکار و کاهل و تنبل . (ناظم الاطباء). کاهل و بیکاره . (انجمن آرا). سست و ضعیف . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). مؤلف سراج اللغات گوید: «چنان به خاطر می رسد که به معنی...
-
لوبیا
لغتنامه دهخدا
لوبیا. (اِ) لوبیاء . لوباء. (منتهی الارب ). از گیاهان دو لپه ای و از تیره ٔ پروانه داران و از دسته ٔ لوبیاها . این دسته اغلب ساقه های پیچنده و غلاف های دراز و دانه های بسیار دارند. (گیاه شناسی گل گلاب ص 221). دانه ای است چون نخود، لکن کشیده و کم حجم ...
-
لحم
لغتنامه دهخدا
لحم . [ ل َ / ل َ ح َ ] (ع اِ) گوشت . ج ، لحام و الحم و لحوم و لحمان . (منتهی الارب ) : بیندازی عظام و لحم و شحمم رگ و پی همچنان و جلد مقشور. منوچهری .نفس باداست و جسمت خاک و لحمت آب وخون آتش چو رعد آواز و خنده برق و پشتت کوه و خوی باران . ناصرخسرو.ب...
-
لیث
لغتنامه دهخدا
لیث . [ ل َ ] (اِخ ) ابن مظفربن نصربن سیار. صاحب خلیل و مؤلف کتاب العین و آنگاه که لغویین لیث مطلق گویند مراد همین کس است ، چنانکه جوالیقی در المعرب و جز آن . یاقوت گوید:اللیث بن المظفر کذا قال الازهری فی مقدمة کتابه اللیث بن المظفر و قال ابن المعتز...