کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
أُمْلِي پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
املی
لغتنامه دهخدا
املی . [ اَ ] (اِخ ) ابوالوفا بدیل بن ابی القاسم بن بدیل املی . از فقهاء است . (از انساب سمعانی ).
-
املی
لغتنامه دهخدا
املی . [ اَ ](ص نسبی ) منسوب به امله است که در زبان مردم خوی به منام (خواب ) گفته میشود. (از انساب سمعانی ). و حدیثی باین نسبت مشهور است . رجوع به انساب سمعانی شود.
-
املی
لغتنامه دهخدا
املی . [ اِ ] (از ع ، اِ) (ممال املاء) املاء : مذکران طیورند بر منابر باغ ز نیم شب مترصد نشسته املی را. انوری (از فرهنگ فارسی معین ).رجوع به املاء و املی کردن شود.
-
علی آملی
لغتنامه دهخدا
علی آملی . [ ع َ ی ِ م ُ ] (اِخ ) ابن سیدکمال الدین بن سیدقوام الدین مرعشی آملی (سید...). وی در سال 807 هَ . ق . پس از رفع شورش اسکندر شیخی توسط شهرخ میرزا، به حکومت ولایت آمل رسید و بارفروشه ده را به برادر خود سیدغیاث الدین ، و آمل را به سیدقوام الد...
-
طالب آملی
لغتنامه دهخدا
طالب آملی . [ ل ِ ب ِ م ُ ] (اِخ ) از شاعران قرن یازدهم که در 1036 هَ . ق . درگذشته است . صاحب «آتشکده » آرد: از شعرای آمل است و مدتی در هندوستان در خدمت شاه سلیم از معتبرین بوده . صاحب دیوان است و در شاعری طرز خاص که مطلوب شعرای فصیح نیست دارد. بعد ...
-
شریف آملی
لغتنامه دهخدا
شریف آملی . [ ش َ ف ِ م ُ ] (اِخ ) ملا محمد شریف فرزند ملا شیخ حسن آملی . از گویندگان قرن یازدهم هجری قمری بود. وی به هندوستان رفت و به خدمت ابراهیم خان بن علی مردانخان رسید و در موهان از توابع لکهنو درگذشت . بیت زیر از اوست :دور چشمت صف برگشته ٔ مژگ...
-
قمری آملی
لغتنامه دهخدا
قمری آملی . [ ق ُ ی ِ م ُ ] (اِخ ) سراج الدین . ازشاعران است . در احوال او اختلاف است . بعضی او را خوارزمی و بعضی جرجانی دانند و غالباً گویند آملی است . گویند با عمادی شهریاری و کمال اسماعیل و اقران ایشان معاصر بوده و مداحی سلطان غیاث الدین ملکشاه خو...
-
علی آملی
لغتنامه دهخدا
علی آملی . [ ع َ ی ِ م ُ ](اِخ ) ابن احمدبن حسین حسینی علوی آملی ، ملقّب به ممتازالعلماء و مکنّی به ابوالحسن . فقیه امامی بود و اصل او از آمل و تولدش در بمبئی به سال 1298 هَ . ق .بوده است . او مدتی در کربلا ساکن بود و نزد علمای آنجا تحصیل کرد. و در س...
-
عمادالدین آملی
لغتنامه دهخدا
عمادالدین آملی . [ ع ِ دُدْدی ن ِ م ُ ] (اِخ ) محمدبن علی بن محمدبن علی طبری آملی ، مکنی به ابوجعفر و ملقب به عمادالدین . از علمای شیعه ٔ قرن ششم هَ . ق . رجوع به عمادالدین طبری شود.
-
قصاب آملی
لغتنامه دهخدا
قصاب آملی . [ ق َص ْ صاب ِ م ُ ] (اِخ ) احمدبن محمدبن عبدالکریم ، مکنی به ابوالعباس . رجوع به ابوالعباس قصاب احمدبن محمد شود.
-
نائب آملی
لغتنامه دهخدا
نائب آملی . [ ءِ ب ِ م ُ ] (اِخ ) (الَ ...) رجوع به ابومحمد النائب الاملی شود.
-
املی کردن
لغتنامه دهخدا
املی کردن . [ اِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) املا کردن : گهی بلبل زند بر زیر و گه صلصل زند بر بم گهی قمری کند از بر گهی ساری کند املی . منوچهری (دیوان ص 131).رجوع به املی و املا شود.
-
حسین آملی
لغتنامه دهخدا
حسین آملی . [ ح ُ س َ ن ِ م ُ ] (اِخ ) رجوع به حسین خلیفه سلطان شود.
-
گنبد محمد آملی
لغتنامه دهخدا
گنبد محمد آملی . [ گُم ْ ب َ دِ م ُ ح َم ْ م َ دِ م ُ ] (اِخ ) گنبدی بوده است در آمل . رجوع به ترجمه ٔ سفرنامه مازندران و استرآباد رابینو ص 65 شود.
-
ماری -املی دو بوربون
لغتنامه دهخدا
ماری -املی دو بوربون . [ اَ م ِ دُ ب ُ ب ُ ] (اِخ ) (1782-1866م .) او دختر فردیناند اول «دو سیسیل » بود و با همسری لوئی فیلیپ ، ملکه ٔ فرانسه گردید. (از لاروس ).