کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
أَکْثَرْتَ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
بها
لغتنامه دهخدا
بها. [ ب ِ ] (صوت ) بمعنی خوشا. نیکا. این کلمه مرکب است از به + الف اکثرت یا اشباع . و در مقام تحسین گفته شود : خوشا ملکا که ملک زندگانیست بها روزا که آن روز جوانیست .نظامی .
-
بادوریا
لغتنامه دهخدا
بادوریا. [ رَ ] (اِخ ) قطعه ای است از کوره ٔ استان در سوی غربی بغداد که اکنون از کوره ٔ نهر عیسی بن علی بشمار میرود و نحاسیه و حارثیه و نهر ارما از آن ناحیه است و در کناره ٔ آن قسمتی از بغداد بنیان نهاده شده است از قبیل قُرَیّة و نجمی و رقة... گویند ...
-
ابوالقاسم
لغتنامه دهخدا
ابوالقاسم . [ اَ بُل ْ س ِ ] (اِخ ) محمد المعتمد علی اﷲبن ابی عمرو عبّاد المعتضد باﷲبن الظافر المؤید باﷲ ابی القاسم محمد قاضی اشبیلیه ابن ابی الولید اسماعیل بن قریش بن عبادبن عمروبن اسلم بن عمروبن عطاف بن نعیم اللخمی . از وُلد نعمان بن منذر لخمی . آ...