کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
أَيَّانَ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
آیان
لغتنامه دهخدا
آیان . (ص ) شب دراز. (سروری از تحفةالسعاده ).
-
آیان
لغتنامه دهخدا
آیان . (نف ، ق ) در حال آمدن . || بدیهه . آمده .
-
ایان
لغتنامه دهخدا
ایان . [ اَی ْ یا ن َ ] (ع ق ) کی و آن سؤال است از زمان . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (غیاث ) : یسئلونک عن الساعة ایان مرسیها. (قرآن 187/7).
-
جستوجو در متن
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) دشتی بن محمدبن ایان . محدث است .
-
مرسا
لغتنامه دهخدا
مرسا. [ م ُ ] (ع مص ) استوار گشتن . (تاج المصادر بیهقی ). واقع شدن و ثابت گردیدن . (از اقرب الموارد). وقوع : یسئلونک عن الساعة أیان مُرس̍یها، قل انما علمها عند ربی ... (قرآن 187/7) و نیز(42/79)؛ از تو درباره ٔ وقت قیامت میپرسند که کی می باشد وقوع آن...
-
امهات مطالب
لغتنامه دهخدا
امهات مطالب . [ اُم ْ م َ ت ِ م َ ل ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) اهل استدلال در تحقیق و شناسایی اشیاء سه نوع پرسش بکار می برند: 1 - مطلب ما، یعنی سؤال بوسیله ٔ ما و آن نیز بر دو قسم است ، یکی سؤال از «ما»ی شارحه که از آن شناسایی شرح اسم و معنی لغوی...
-
ابن فرحون
لغتنامه دهخدا
ابن فرحون . [ اِ ن ُ ف َ ] (اِخ ) ابراهیم بن علی بن ابی القاسم بن محمدبن فرحون یعمری . فقیه و مورخ مالکی . اصل خاندان او از قریه ٔ اُیان از اعمال جیان اندلس است و مولد او بشهر مدینه بوده است . اساتید او گذشته از پدر و عم ، ابومحمد شرف الدین اسنوی و ج...
-
ای
لغتنامه دهخدا
ای . [ اَی ْ ی ُ ] (ع اِ) اسم معرب و بعضی آنرا مبنی دانسته اند و برای استفهام آید در عاقل و غیر عاقل و به معنی کدام میباشد مانند: ایهم اخوک . و فبای حدیث بعده یؤمنون . و باین معنی گاه مخفف آید و برای شرط و جز آن نحو: ایاماً تدعو فله الاسماء الحسنی ....
-
جازمه
لغتنامه دهخدا
جازمه . [ زِ م َ ] (ع ص ) تأنیث جازم . جزم دهنده . حرفی که چون بر فعل درآید آن را جزم دهد. ساکن کننده ٔ حرف متحرک .- اسماء جازمة ؛ در اصطلاح نحویان اسمائی که برای شرط بکار میروند و دو فعل را بنام شرط و جزا جزم میدهند کلم مجازات یا اسماء جازمه گویند ...
-
کی
لغتنامه دهخدا
کی . [ ک َ / ک ِ ] (ق ) کدام و چه وقت . (برهان ). کدام وقت . (فرهنگ رشیدی ). کلمه ای است که برای استفهام زمان می آید. (غیاث ). استفهام فی الزمان یعنی برای طلب تعیین زمان . (آنندراج ). کلمه ٔ غیرموصول به معنی چه وقت و چه زمان و چه جا و کجا که مانند مع...
-
ظرف
لغتنامه دهخدا
ظرف . [ ظَ ] (ع اِ) جای چیزی . آنچه در آن چیزی نهند. آوند. باردان . (مهذب الاسماء). حیّز. خنور. اِناء. وِعاء. ج ، ظروف : در وقت گویائی من به این سوگند یا ملک من شود در بازمانده ٔ عمرم از زر یا رزق یا جوهر یا ظرف یا پوشیدنی یا فرش . (تاریخ بیهقی ).بند...