کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
أَلَدُّ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
الد
لغتنامه دهخدا
الد. [ اَ ل َدد ] (ع ص ) شتر درازگردن . (منتهی الارب ). شتری که اخدع (رگ گردن ) او دراز باشد. (از اقرب الموارد). || سخت خصومت . (مهذب الاسماء) (مصادر زوزنی ) (تفسیر ابوالفتوح رازی ) (ترجمان علامه ٔ جرجانی تهذیب عادل ). سخت خصومت کننده . (غیاث اللغات ...
-
واژههای همآوا
-
علد
لغتنامه دهخدا
علد. [ ع َ ] (ع مص ) سخت و صلب گشتن . || (ص ) سخت و شدید. || (اِ) عصب و پی گردن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). ج ، أعلاد.
-
الد
لغتنامه دهخدا
الد. [ اَ ل َدد ] (ع ص ) شتر درازگردن . (منتهی الارب ). شتری که اخدع (رگ گردن ) او دراز باشد. (از اقرب الموارد). || سخت خصومت . (مهذب الاسماء) (مصادر زوزنی ) (تفسیر ابوالفتوح رازی ) (ترجمان علامه ٔ جرجانی تهذیب عادل ). سخت خصومت کننده . (غیاث اللغات ...
-
جستوجو در متن
-
لداء
لغتنامه دهخدا
لداء. [ ل َ د د ] (ع ص ) تأنیث الَد. ج ، لُدّ.
-
لداد
لغتنامه دهخدا
لداد. [ ل ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ اَلدّ. (منتهی الارب ).
-
الندد
لغتنامه دهخدا
الندد. [ اَ ل َ دَ ] (ع ص ) سخت خصومت . (مهذب الاسماء). مرد سخت خصومت که بحق میل نکند. یَلَندَد مثله . (منتهی الارب ). بمعنی اَلَدّ. (اقرب الموارد). و رجوع به اَلَدّ شود.
-
الید
لغتنامه دهخدا
الید. [ اُ ل َی ْ ی ِ ] (ع ص مصغر) مصغر اَلَندَد است . (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). رجوع به اَلَدّ و الندد شود.
-
مدعک
لغتنامه دهخدا
مدعک . [ م ِ ع َ ] (ع ص ) سخت خصومت . (آنندراج ). مداعک . خصم الد. (اقرب الموارد).شدیدالخصومة. (متن اللغة). سخت خصومت کننده . || (اِ) آلت جلادهنده و لمس کننده . (ناظم الاطباء).
-
پارخیم
لغتنامه دهخدا
پارخیم . (اِخ ) شهری به آلمان در ناحیه ٔ مکلمبورگ بر ساحل اِلد یکی از آب راهه ها و روافد رودِ الب این شهر دارای 10268 تن سکنه و کارخانه های نساجی و آبهای معدنی است .
-
ابن عطأا
لغتنامه دهخدا
ابن عطأا. [ اِ ن ُ ع َ ئِل ْ لاه ] (اِخ ) تاج الدین ابوالفضل احمدبن محمد اسکندری شاذلی صوفی . او راست : کتاب الحکم العطائیه . کتاب تاج العروس و قمعالنفوس . کتاب لطائف المنن . و ابن عطأاﷲ خصم الدّ ابن تیمیه ٔ معروف است . وفات او به سال 709 هَ .ق . ب...
-
الدالخصام
لغتنامه دهخدا
الدالخصام . [ اَ ل َدْ دُل ْ خ ِ ] (ع اِ مرکب ) مأخوذ از قرآن کریم آیه ٔ «هو الدالخصام » (قرآن 204/2)؛ بمعنی مرد سخت خصومت و ستیزه کار. رجوع به اَلَدّ شود : با دشمنان خویش الدالخصام باش مندیش هیچ از آنکه الدالخصام تست .سوزنی .
-
لد
لغتنامه دهخدا
لد. [ ل ُدد ] (ع ص ، اِ) ج ِ اَلدّ. مردم سخت خصومت که به حق میل نکنند. (منتهی الارب ) : علم چون در نور حق فرغرده شدپس ز علمت نور یابد قوم لُد. مولوی .جملگی آوازها بگرفته شدرحم آمد بر سر آن قوم لُد. مولوی .تو که کلی خاضع امر ویی من که جزوم ، ظالم و لد...
-
غنیم
لغتنامه دهخدا
غنیم . [ غ َ ] (ص ) ظاهراً فارسی است بمعنی دشمن . (فرهنگ نظام ). خصم . (فرهنگ شعوری ج 2 ورق 182 ب ). خصم اَلَدّ درتداول امروز گویند: کربلا غنیمت باشد... رجوع به فرهنگ نظام شود : چو بنهاد جمشید سردر گریزغنیمش ز دنبال با تیغ تیز... فردوسی .خویشتن دارد ...