کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
أَقَامُواْ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
تلحلح
لغتنامه دهخدا
تلحلح . [ ت َ ل َ ل ُ ] (ع مص ) پای برجای ماندن و نگذاشتن جای خود را. یقال : اقاموا علی اثقالهم وتلحلحوا؛ ای لم یبرحوا مکانهم . (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || دور شدن قوم . از اضداد است . (از اقرب الموارد).
-
دلون
لغتنامه دهخدا
دلون . [ دَ لُن ْ ] (معرب ، اِ) مأخوذ از لاتینی تال ُ و اسپانیایی تالُن . (یادداشت مرحوم دهخدا). نوعی شراع است و ابن جبیر در رحله ٔ خود نام آنرا آورده است : و حصلنا فی الامر لایعلمه الا اﷲ تعالی و شرعوا فی رفع الشراع الکبیر و اقاموا فی الاردمون شراع...
-
مرصد
لغتنامه دهخدا
مرصد. [ م َ ص َ ] (ع اِ) جای نگاه داشت . (منتهی الارب ). جای نگاه داشتن و موضع چشم داشت و انتظار چیزی . (غیاث ). رصدگاه . (از اقرب الموارد). مرصاد. (دهار). ج ، مَراصد.(اقرب الموارد) : ... واقعدوا لهم کل مرصد فان تابوا و أقاموا الصلاة و آتوا الزکاة ف...
-
اردمون
لغتنامه دهخدا
اردمون . [ اَ دِ مُن ْ ] (از لاتینی ، اِ) (از لاطینیه اَرتیمواُنیس ) دگل عقب کشتی : دهمتناز عقات البحریین بان ّ المرکب َ امالته الریح بقوتها الی احدالبرین و هو ضارب فیه فأمر رئیسهم بحطّ الشراع للحین ، فلم یتحط شراع الصاری المعروف بالاردمون و عالجوه ...
-
طاهر
لغتنامه دهخدا
طاهر. [ هَِ ] (اِخ ) ابن محمدبن عبداﷲبن حمزه ، مکنی به ابومسلم ازدیه جورذان جی جد مادری صاحب رساله ٔ محاسن است و این قصیده که می آید از گفتار اوست مضمون آن افتخار نفس و اخبار از دولت و سعادت آباء و اجدادخود که احیاء رسوم دین و امانت مخالفت یقین در طب...
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی بن احمدبن یوسف بن حسین بن یوسف بن موسی الحصکفی الحلبی العباسی الشافعی ، مشهور به ابن منلا. شرح اخبار وی در چند تاریخ منظور افتاده است و از ارباب سیَر و مصنفین معجمات هرکه ترجمت او در تألیف خویش درج کرده در صفتش...