کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
أَفَاءَ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
افآء
لغتنامه دهخدا
افآء. [ اِف ْ ] (ع مص ) در زمین تابان و لغزان درآمدن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || شکافتن سر کسی را بزخم شمشیر. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
-
واژههای همآوا
-
عفاا
لغتنامه دهخدا
عفاا. [ ع َ فَل ْ لاه ] (ع جمله ٔ فعلیه ٔ دعایی ، صوت مرکب ) مخفف عفااﷲ عنک ، یا عفااﷲ عنه . خدا ببخشایاد! و آن در تداول فارسی در مورد تحسین بکار رود، و گاهی با «از» و«ز» همراه است . (از فرهنگ فارسی معین ) : اگر ماند ایدر ز تو نام زشت نیابی عفااﷲ خرم...
-
عفاء
لغتنامه دهخدا
عفاء. [ ع َ ] (ع اِمص ) پوشیدگی و ناپدیدگی . (منتهی الارب ). کهنگی و هلاکت . (از اقرب الموارد). || (اِ) خاک . (منتهی الارب ). تراب . (اقرب الموارد). در شتم و ناسزا گویند: علیه العفاء. (از منتهی الارب ). خاک که اثر را بپوشاند: علی الدنیا بعدک العفاء. ...
-
عفاء
لغتنامه دهخدا
عفاء. [ ع َ ] (ع مص ) مردن و رفتن اثر کسی و هلاک شدن و نیست و ناپدید گردیدن . (از منتهی الارب ). از بین رفتن اثر کسی . (از اقرب الموارد). ناپیدا شدن . (المصادر زوزنی ). ناپدید شدن اثر. (تاج المصادر بیهقی ). || صاف و روشن ماندن آب . || زیاده گردیدن بر...
-
عفاء
لغتنامه دهخدا
عفاء. [ ع ِ ] (ع اِ) ج ِ عفو. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به عفو شود.
-
عفاء
لغتنامه دهخدا
عفاء. [ ع ِ ] (ع اِ) خرکره . (منتهی الارب ).بچه ٔ حمیر را نامند و گفته اند یرنعام است . (فهرست مخزن الادویه ). عَفاء. عفا. رجوع به عفا و عفاء شود.- ابوالعفاء ؛ حمار. (اقرب الموارد). کنیه ٔ خر. (ناظم الاطباء).|| انبوهی پشم شتر و پر شترمرغ و جز آن . (م...
-
افآء
لغتنامه دهخدا
افآء. [ اِف ْ ] (ع مص ) در زمین تابان و لغزان درآمدن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || شکافتن سر کسی را بزخم شمشیر. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
-
افعا
لغتنامه دهخدا
افعا. [ اَ ] (ع اِ) بوی مطبوع . (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
افاءة
لغتنامه دهخدا
افاءة. [ اِ ءَ ] (ع مص ) بازگشتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). رجوع کردن . (ازاقرب الموارد). || بازگردانیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). بازگرداندن . و بدین معنی با «الی » متعدی شود: افاء فلاناً الی کذا؛ ارجعه .(اقرب المو...
-
ایجاف
لغتنامه دهخدا
ایجاف . (ع مص ) راندن شتر به رفتار. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (آنندراج ). پویانیدن . (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ص 24) : و ما افاء اﷲ علی رسوله منهم فما اَوجفتم علیه من خیل و لا رکاب و لکن اﷲ یسلط رسله علی من یشاء و اﷲ علی کل شی ٔ قدیر. (...
-
غنیمت
لغتنامه دهخدا
غنیمت . [ غ َ م َ ] (ع اِ) اموالی که مسلمانان در جهادبا کفار حربی به دست آورند. مال و خواسته که از دشمن گرفته شود. غنیمة. رجوع به غنیمة شود : غنیمت بر او بخش کو جنگ جست بمردی دل از جان شیرین بشست . فردوسی .غنیمت همه بهر لشکر نهادنیامدش از آکندن گنج ی...