کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
أَرَانِي پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
علیمحمد آرانی
لغتنامه دهخدا
علیمحمد آرانی . [ ع َ م ُ ح َم ْ م َ دِ ] (اِخ ) ابن محمدرضا آرانی کاشانی . متخلص به بیضائی و مشهور به ادیب . رجوع به علیمحمد ادیب شود.
-
جستوجو در متن
-
اران
لغتنامه دهخدا
اران . [ اَ نِن ْ ] (ع اِ) اَرانی . اَرانِب . ج ِ ارنب . خرگوشان . (منتهی الارب ).
-
ارنی
لغتنامه دهخدا
ارنی . [ اُ رَ نا ] (ع اِ) اُرانی . دانه ای که شیر را پنیر می گرداند. (منتهی الارب ).
-
علیمحمد کاشانی
لغتنامه دهخدا
علیمحمد کاشانی . [ ع َ م ُ ح َم ْ م َ دِ ] (اِخ ) ابن محمدرضا آرانی کاشانی . متخلص به بیضائی و مشهور به ادیب . رجوع به علیمحمد ادیب شود.
-
علیمحمد
لغتنامه دهخدا
علیمحمد. [ ع َ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن محمدرضا آرانی کاشانی . متخلص به بیضائی و مشهور به ادیب . رجوع به علیمحمد ادیب شود.
-
علیمحمد بیضائی
لغتنامه دهخدا
علیمحمد بیضائی . [ ع َ م ُ ح َم ْ م َ دِ ب َ ] (اِخ ) ابن محمدرضا آرانی کاشانی . متخلص به بیضائی و مشهور به ادیب . رجوع به علیمحمد ادیب شود.
-
علیمحمد ادیب
لغتنامه دهخدا
علیمحمد ادیب . [ ع َ م ُح َم ْ م َ دِ اَ ] (اِخ ) ابن محمدرضا آرانی کاشانی . متخلص به «بیضائی » و مشهور به ادیب . متولد در سال 1299 هَ . ق . وی شاعر بود و در سال 1352 هَ . ق . درگذشت . او را دیوانی است که جلد اول آن در سال 1327 هَ . ش . در تهران به چ...
-
ارس
لغتنامه دهخدا
ارس . [ اَ رُس س ] (اِخ ) موضعی است در قول مطیربن الاشیم :تطاول لیلی بالأرُس ّ فلم أنم کأنی أسُوم العَیْن نَوماً محرّماتَذَکّر ذِکری لابن عَم ّ رزِئته ُکأنی أرانی بعده عِشت ُ أجذمافان تک بالدّهنَا صَرَمت َ اقامةًفباﷲ ماکُنّا مَلِلْناک عَلْقَما...
-
بچک
لغتنامه دهخدا
بچک . [ ب َ چ َ ] (اِ) هر آلت برنده . (ناظم الاطباء). || نام اسلحه ای باشد غیرمعلوم . (برهان قاطع) (آنندراج ). نوعی سلاح . (فرهنگ شعوری ج 1 ورق 172). یک نوع سلاح . (ناظم الاطباء). قسمی اسلحه که ترکان استعمال میکرده اند. (فرهنگ نظام ). احتمالاً باید ص...
-
راشدبک
لغتنامه دهخدا
راشدبک . [ ش ِ ب ِ ] (اِخ ) از شعرای اخیر عثمانی بود پسر صارم ابراهیم پاشا که بشغل تدریس و برخی از کارهای ادارای مشغول بود. وی بسال 1219 هَ . ق . بعد از عزل از حکومت ینگیشهر فنار درگذشت . راشدبک طبع شاعری نیز داشته و دو بیت زیر از قصیده یی است که در ...
-
خمر
لغتنامه دهخدا
خمر. [ خ َ ] (ع اِ) شراب . می . آب انگور که مسکر بود . (ناظم الاطباء). باده . مُل . مدام . عقار. قهوه . قرقف . راح . تریاق . نبیذ. سویق . رحیق . بگماز. راف . ام زنبق . سَکَر طلاء. عصیر. ناطل . حانیه . شَمول . کمیت . سلاف . صهباء . (یادداشت بخط مؤلف ...
-
حوران
لغتنامه دهخدا
حوران . [ ح َ ] (اِخ ) شهری است به دمشق . (منتهی الارب ). نام ناحیتی است نزدیک دمشق در راه دمشق و حجاز. (ابن بطوطه ). ناحیه ٔ بزرگی است از اعمال دمشق در جانب قبله مشتمل بر قراء و مزارع بسیار. قصبه ٔ این ناحیه را بصری گویند و اذرعات و زرع و غیره متعلق...
-
نظام الملک طوسی
لغتنامه دهخدا
نظام الملک طوسی . [ ن ِ مُل ْ م ُ ک ِ ] (اِخ ) (خواجه ...) حسن بن ابوالحسن علی بن اسحاق بن عباس طوسی ، مکنی به ابوعلی ، و ملقب به سیدالوزراء و قوام الدین و رضی امیرالمؤمنین و مشهور به خواجه نظام الملک طوسی دانشمند و نویسنده ٔ قرن پنجم و وزیر نامدار ...
-
ابیض
لغتنامه دهخدا
ابیض . [ اَ ی َ ] (اِخ ) یاابیض المدائن یا قصر ابیض . نامی است که عرب بقصر ساسانیان در مدائن داده اند. یاقوت گوید: او یکی از عجائب دنیا و تا زمان مکتفی برپای بود و این همان قصر است که بحتری شاعر عرب آنرا بدین گونه وصف کرده است :و لقد رابنی بنوبن عمی ...