کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
أَجَلَهَا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
عبدالرحمان
لغتنامه دهخدا
عبدالرحمان . [ ع َ دُرْ رَ ] (اِخ ) ابن محمدبن عیسی بن فطیس بن اصبغ. عالم به تفسیر، حدیث ، تاریخ ، رجال و از مردم اندلس بود. به سال 348 هَ . ق . به قرطبه متولد و به سال 394 هَ . ق . قضاوت آنجا را یافت و به سال 394 معزول شد. وی را شش تن وراق بود که هم...
-
ذوالمن
لغتنامه دهخدا
ذوالمن . [ ذُل ْ م َن ن ] (ع ص مرکب ) خداوند منتهای بسیار. (دهار). عطابخش .منان . منعم . نامی از نامهای خدای تعالی : حج بکن و کام دل بخواه از اینروکآنچه بخواهی تو بدهد ایزد ذوالمن . فرخی .دشمنان این ز خویشتن دیدندخواجه از فضل ایزد ذوالمن . فرخی .چو د...
-
وصیلة
لغتنامه دهخدا
وصیلة. [ وَ ل َ ](ع اِ) عمارت . || فراخی و ارزانی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد). || گروه همسفر. (منتهی الارب ). رفقة. (اقرب الموارد). || تیغ. (منتهی الارب ). سیف . (اقرب الموارد) (آنندراج ). || گروهه ٔ رشته . || زمین فراخ . || جامه ای اس...
-
اسحاق
لغتنامه دهخدا
اسحاق . [ اِ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بربری تمیمی محرر. مکنی به ابی الحسین . بگفته ٔ عبدالرحمن بن عیسی وزیر، پدر او ابراهیم معروف به ندیم است . محمدبن اسحاق ابن الندیم ، نام و نسب او را چنین آرد: «هو اسحاق بن ابراهیم بن عبداﷲبن الصباح بن بشربن سویدبن الا...
-
اجل
لغتنامه دهخدا
اجل . [ اَ ج َ ] (ع اِ) گاه . هنگام . زمان : لکل امة اجل اذا جاء اجلهم فلایستأخرون ساعة و لایستقدمون . (قرآن 49/10). لکل امری ٔ فی الدنیا نفس معدود واجل محدود. || زمانه . || مرگ . || زمان مرگ . نهایت زمان عمر : اجل چون دام کرده گیر پوشیده بخاک اندرص...
-
غلو
لغتنامه دهخدا
غلو. [ غ ُ ل ُوو ] (ع مص ، اِمص ) غلو در امر؛ درگذشتن از حد آن . (منتهی الارب ). از حد درگذشتن . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ) (مصادر زوزنی ) (غیاث اللغات ) (مجمل اللغة) (تاج المصادر بیهقی ). تجاوز حد. گزاف کاری . گزافه . مبالغه : آفت ملک شش چیز است ، حرم...
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن فارس بن زکریا اللغوی . ابن جوزی گوید احمدبن زکریا ابن فارس به سال سیصد و شصت و نه درگذشت ، و دو روز پیش از مرگ این قطعه بگفت :یارب ان ذنوبی قد احطت بهاعلما و بی و باعلانی و اسراری انا الموحد لکنی المقربهافهب ذنوبی لتوحیدی ...