کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
أَبَيْنَ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
آبین
لغتنامه دهخدا
آبین . (اِخ ) نام قریه ای است از توابع شیراز و مغاره ای به نزدیک آن که مومیایی معدنی از آنجا خیزد. || نام مومیایی که از معدن آبین گیرند. موم آبین . و صاحب برهان در آیین نیز همین معنی را آورده است .
-
ابین
لغتنامه دهخدا
ابین . [ ] (اِخ ) موضعی است به عَدَن و آنرا بندری بنام المحل . (دمشقی ).
-
ابین
لغتنامه دهخدا
ابین . [ اَ ی َ ] (اِخ ) مردی از حمیر که عَدَن بدو منسوب است و گویند: عَدن ُ اَبین .
-
ابین
لغتنامه دهخدا
ابین . [ اَ ی َ ] (اِخ ) نام مخلافی به یمن که عدن جزء آن است . (مراصدالاطلاع ).
-
ابین
لغتنامه دهخدا
ابین . [ اَ ی َ ] (ع ن تف ) نعت تفضیلی از بَیِّن . پیداتر. هویداتر. روشن تر. آشکارتر.- امثال : ابین من فلق الصبح . ابین من الغد و الامس .|| فصیح تر. افصح : هو ابین من فلان .
-
ابین
لغتنامه دهخدا
ابین . [ اُ ب َ ] (اِخ ) ابن سفیان . محدث است .
-
عدن ابین
لغتنامه دهخدا
عدن ابین . [ ع َ اَب ْ ی َ ] (اِخ ) جزیره ای است به یمن که ابین بدان اقامت گزیده است . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
آیین
لغتنامه دهخدا
آیین . (اِخ ) نام دهی به نزدیک غار مومیائی . (برهان ). صحیح آبین است : و بقربه قریة تسمی آبین ... فینسب الیها و یقال موم آبین ... معنی اسمه شمعالماء. (الجماهر بیرونی ).
-
غفر
لغتنامه دهخدا
غفر. [ غ ُ ] (اِخ ) قلعه ای است در یمن از اعمال اَبیَن . (از معجم البلدان ).
-
ذبابة
لغتنامه دهخدا
ذبابة. [ ذُ ب َ ] (اِخ ) نام موضعی است به عدَن ابین . || نام محلی است به اجاء.
-
صرر
لغتنامه دهخدا
صرر. [ ص ُ رَ ] (اِخ ) قلعه ای از یمن از نواحی ابین . (معجم البلدان ).
-
لخبة
لغتنامه دهخدا
لخبة. [ ل َ ب َ ] (اِخ ) نام دیهی است به ظاهر عدن اَبین . (منتهی الارب ).
-
ساقة
لغتنامه دهخدا
ساقة. [ ق َ ] (اِخ ) قلعه ای است به یمن . (شرح قاموس ) (منتهی الارب ). حصاری است در یمن از حصارهای ابین . (معجم البلدان ).
-
عدن لاعه
لغتنامه دهخدا
عدن لاعه . [ ع َ دَ ن ُ ع َ ] (اِخ ) دهی است از نزدیک عدن ابین . (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب ).