کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
أَبَداً پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
ابداً
لغتنامه دهخدا
ابداً. [ اَ ب َ دَن ْ / اَ ب َ دا ] (ع ق ) ظرف زمان است برای تأکید در مستقبل نفیاً و اثباتاً. همیشه . جاویدان : ابداً یسترد ما وهب الدهََر فیالیت جوده کان بخلا. || هرگز. (مهذب الاسماء). هگرز. هیچ . هیچوقت . بهیچ روی . بهیچوجه . معاذاﷲ. پرگس . پرگست ...
-
اصلاً و ابداً
لغتنامه دهخدا
اصلاً و ابداً. [ اَ لَن ْ وَ اَ ب َ دَن ْ ] (ق مرکب ) بهیچرو. هرگز. بهیچوجه . و رجوع به اصلاً شود.
-
واژههای همآوا
-
عبدا
لغتنامه دهخدا
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاْ ] (اِخ ) ابن عبدالرحمان بن فضل بن بهرام التمیمی الدارمی السمرقندی ، مکنی به ابومحمد. رجوع به ابومحمدبن عبداﷲبن عبدالرحمان و نیز به الاعلام زرکلی شود.
-
عبدا
لغتنامه دهخدا
عبدا. [ ع َ دُل ْ لا ] (اِخ ) دهی است از دهستان مؤمن آباد بخش درمیان شهرستان بیرجند. واقع در 39هزارگزی شمال باختری درمیان و 5هزارگزی شمال شوسه ٔ عمومی بیرجند به شاه رخت . ناحیه ای است واقع در دامنه ،معتدل و 14 تن سکنه دارد. آب آن از قنات تأمین میشو...
-
عبدا
لغتنامه دهخدا
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن اباض المقاعسی المری التمیمی . از بنی مرةبن عبیدبن مقاعس و رئیس فرقه ٔ اباضیه و معاصر معاویه بود. و تا اواخر خلافت عبدالملک بن مروان میزیست . شماخی او را از تابعیان داند و گوید: وی عبدالملک بن مروان را اندرز میداد. د...
-
عبدا
لغتنامه دهخدا
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن ابراهیم الاصیلی نسب وی باصیلة (شهری به مغرب ) است . مردی فاضل بود و به سال 392 هَ . ق . درگذشت . (از الاعلام زرکلی ).
-
عبدا
لغتنامه دهخدا
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن احمد الاغلبی التیمی . وی امیر تونس و قیروان و مردی ادیب ، شجاع و عاقل بود. پس از مرگ پدر امارت یافت و به سال 290 هَ . ق . به تدبیر فرزندش زیادة اﷲ بدست سه تن از صقالبه به قتل رسید. (از الاعلام زرکلی ).
-
عبدا
لغتنامه دهخدا
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن اغلب التمیمی . امیر افریقا و از اغالبه بود.امارت از آن او بود و خطبه به نام بنی عباس میخواندند. و به سال 196 هَ . ق . پس از پدر امارت یافت و در عهد وی در قیروان و حوالی آن ایام سکون و آرامش بود.وی به سال ...
-
عبدا
لغتنامه دهخدا
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن ابی بکر الصدیق . رجوع به عبداﷲبن عبداﷲبن عثمان التیمی شود.
-
عبدا
لغتنامه دهخدا
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن ابی بکربن عثمان التیمی القرشی . صحابی بود و در وقعه ٔ طائف شرکت داشت و تیری بدو رسید که در اثر همان به سال 11 هَ . ق . درگذشت . (از الاعلام زرکلی ).
-
عبدا
لغتنامه دهخدا
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن ابی حصین الازدی . صحابی و از فرسان عرب در صدر اسلام بود. وی به سال 36 هَ. ق . در جنگ صفین به قتل رسید. (از الاعلام زرکلی ).
-
عبدا
لغتنامه دهخدا
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن ابی زید عبدالرحمان قیروانی ، مکنی به ابومحمد معروف به ابن ابی زید. رجوع به ابن ابی زید ابومحمد شود.
-
عبدا
لغتنامه دهخدا
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن ابی قحافه عثمان بن عمروبن کعب التیمی القرشی ، مکنی به ابوبکر. رجوع به ابوبکربن ابی قحافه شود.
-
عبدا
لغتنامه دهخدا
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن احمد فاکهی المکی . رجوع به فاکهی عبداﷲبن احمد شود.