کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
أجابت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای همآوا
-
اجابة
لغتنامه دهخدا
اجابة. [ اِ ب َ ] (ع مص ) اِجابت . پاسخ . (منتهی الارب ). پاسخ دادن . پتواز کردن . جواب دادن . (وطواط). || قبول کردن (دعا و دعوت و خواهش ). برآوردن . روا کردن . پذیرفتن . اِنجاح . اسعاف : اجاب اﷲ دعاؤه . (منتهی الارب ). و اجابت کرد و مهیا شد امیرالم...
-
جستوجو در متن
-
اجابة
لغتنامه دهخدا
اجابة. [ اِ ب َ ] (ع مص ) اِجابت . پاسخ . (منتهی الارب ). پاسخ دادن . پتواز کردن . جواب دادن . (وطواط). || قبول کردن (دعا و دعوت و خواهش ). برآوردن . روا کردن . پذیرفتن . اِنجاح . اسعاف : اجاب اﷲ دعاؤه . (منتهی الارب ). و اجابت کرد و مهیا شد امیرالم...
-
اجوب
لغتنامه دهخدا
اجوب .[ اَ وَ ] (ع ن تف ) برنده تر. امضی . اسرع در اجابت .
-
در پیش گرفتن
لغتنامه دهخدا
در پیش گرفتن . [ دَ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) قبول کردن . اجابت نمودن . || تحمل کردن . || پیشنهاد خود کردن . (ناظم الاطباء).
-
قبول کردن
لغتنامه دهخدا
قبول کردن . [ ق َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) اجابت کردن . || راضی شدن . || پذیرفتن . || پسندیدن . || تسلیم شدن . || مطیع گردیدن . (ناظم الاطباء).
-
منتدب
لغتنامه دهخدا
منتدب . [ م ُ ت َ دِ ] (ع ص ) کسی که می شنود خداوند عالم استغفار وی را و اجابت می کند دعای او را. (ناظم الاطباء). و رجوع به انتداب شود.
-
بیواز کردن
لغتنامه دهخدا
بیواز کردن . [ بی ک َ دَ ] (مص مرکب ) اجابت کردن : بامید رفتم بدرگاه اوامید مرا جمله بیواز کرد.بهرامی (از فرهنگ اسدی ).
-
استجابة
لغتنامه دهخدا
استجابة. [ اِ ت ِ ب َ ] (ع مص ) استجابت . پاسخ کردن . (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). جواب گفتن . (غیاث اللغات ) (منتهی الارب ). جواب دادن : استجاب له . || پاسخ خواستن . || پذیرفتن . قبول کردن .(غیاث اللغات ) (منتهی الارب ). برآوردن . روا کردن . روائی...
-
نعم کردن
لغتنامه دهخدا
نعم کردن . [ ن َ ع َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) اجابت کردن . رجوع به نعم شود : ور بدین حاجتم نعم نکنی نعم من ز بخت لا باشد.مسعودسعد.
-
نعم گفتن
لغتنامه دهخدا
نعم گفتن . [ ن ِ ع َ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) بله گفتن . قبول کردن . اجابت کردن : نعم گفت و برجست و برداشت گام که دانست خلقش علیه السلام .سعدی .
-
نامسموع
لغتنامه دهخدا
نامسموع . [ م َ ] (ص مرکب ) آنچه شنیده نمیشود. شنیده ناشده . || نامقبول . آنچه پذیرفته نمی گردد. آنچه مقبول نمی گردد.(ناظم الاطباء). ناشنونده . اجابت ناشده . غیرمستجاب .
-
احتصان
لغتنامه دهخدا
احتصان . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) استواری : از اجابت حق امتناع نموده و به احتصان قلعه ای که داشت . شیطان باد غرور در دماغ او دمیده . (جهانگشای جوینی ).
-
تقبل نمودن
لغتنامه دهخدا
تقبل نمودن . [ ت َ ق َب ْ ب ُ ن ُ / ن ِ / ن َ دَ ] (مص مرکب ) اجابت نمودن درخواست و مستدعیات . (از ناظم الاطباء). تقبل کردن .
-
خشکی طبع
لغتنامه دهخدا
خشکی طبع. [ خ ُ ی ِ طَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) عدم اجابت . یبوست . باز گرفتن طبع. (یادداشت بخط مؤلف ).