کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آی تیمور پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
آی تیمور
لغتنامه دهخدا
آی تیمور. [ ت َ ] (اِخ ) از سربداران ، نامش محمد، و او پس از وجیه الدین مسعود امارت یافت (744-746 هَ .ق .).
-
واژههای مشابه
-
ای
لغتنامه دهخدا
ای . (پسوند) ی . نشانه ٔ نکره و وحدت در آخر کلمه ای که به «ه » غیرملفوظ ختم شود: خانه ای ، کاشانه ای . (فرهنگ فارسی معین ).
-
ای
لغتنامه دهخدا
ای . [ اَ / اِ ] (حرف ندا) کلمه ٔ ندا مانند: ای برادر، ای خدا، ای آقا. (ناظم الاطباء). حرف نداست نحو: ای ربی . (منتهی الارب ). کلمه ای که بدان کسی را خوانند : ای طرفه ٔ خوبان من ای شهره ٔ ری گپ را به سر درک بکن پاک از می . رودکی .ای مج کنون تو شعر من...
-
ای
لغتنامه دهخدا
ای . [ اَی ْ ی ُ ] (ع اِ) اسم معرب و بعضی آنرا مبنی دانسته اند و برای استفهام آید در عاقل و غیر عاقل و به معنی کدام میباشد مانند: ایهم اخوک . و فبای حدیث بعده یؤمنون . و باین معنی گاه مخفف آید و برای شرط و جز آن نحو: ایاماً تدعو فله الاسماء الحسنی ....
-
ای
لغتنامه دهخدا
ای .(ع ق ) حرف ایجاب به معنی نعم و یا سوگند آید مانند:ای واﷲ. ای نعم واﷲ. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
ای
لغتنامه دهخدا
ای .[ اَ ] (ع حرف تفسیر) برای تفسیر آید مانند: عندی عسجد؛ ای ذهب . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) : اما گونه ٔ دیگر است از ساعتها او را معوج خوانند، ای کژ. (التفهیم ). و یونانیان گفتند که کلب الجبار، ای شعرای یمانی برآید بدان روزها. (التفهیم ). و منجم...
-
کمانچه ای
لغتنامه دهخدا
کمانچه ای . [ ک َ چ َ / چ ِ ] (ص نسبی ) قسمی هندوانه . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
-
گنجه ای
لغتنامه دهخدا
گنجه ای . [ گ َ ج َ /ج ِ ] (ص نسبی ) منسوب به گنجه . رجوع به گنجوی شود.
-
کتره ای
لغتنامه دهخدا
کتره ای . [ ک َ رَ / رِ ] (ص ، ق ) در تداول عامه ، بغلط. بی اندیشه . بی رویه . (یادداشت مؤلف ). بی خود. بدون دلیل . (فرهنگ فارسی معین ). بیخودی . بی پایه . باطل و بی معنی و دروغ و بی اساس . (لغات عامیانه ٔ جمال زاده ): من هیچوقت کارم کتره ای و بدون ...
-
کینه ای
لغتنامه دهخدا
کینه ای .[ ن َ / ن ِ ] (ص نسبی ) کینه توز. کینه جو. انتقام جو.
-
کیسه ای
لغتنامه دهخدا
کیسه ای . [ س َ / س ِ ] (ص نسبی ) منسوب به کیسه : ماست کیسه ای . (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا).- ماست کیسه ای ؛ ماستی که در کیسه های پارچه ای ریزند و آویزان کنند تا آب آن فروچکد و سفت و غلیظ گردد.
-
کرایه ای
لغتنامه دهخدا
کرایه ای . [ ک ِ ی َ/ ی ِ ] (ص نسبی ) اجاره ای . بمزد. (یادداشت مؤلف ).
-
نوبه ای
لغتنامه دهخدا
نوبه ای . [ن َ / نُو ب َ / ب ِ ] (ص نسبی ) نوبتی . منسوب به نوبه .رجوع به نوبه شود. || مبتلا به تب نوبه .
-
نقره ای
لغتنامه دهخدا
نقره ای . [ ن ُ رَ / رِ ] (ص نسبی ) منسوب به نقره . از جنس نقره . که از نقره ساخته شده است . || به رنگ نقره . سپید چون سیم . نقره فام . نقره گون .