کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آینده و رونده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
پیش آینده
لغتنامه دهخدا
پیش آینده . [ آ ی َ دَ / دِ ] (نف مرکب ) مقبل . مقدم . نزدیک آینده . متصدی . (منتهی الارب ). مترقی . متجاوز. رخ دهنده : متکلف ؛ پیش آینده بکاری که افزون باشد از حاجت . مستمیت ؛ پیش آینده به جنگ . کابح ؛ پیش آینده ازآن چیز که فال بد می گیری از وی . می...
-
اینده خرما
لغتنامه دهخدا
اینده خرما. [ دَ / دِ خ ُ ] (اِ مرکب ) نام گیاهی است بنام کلهو. (فرهنگ فارسی معین ).
-
خوش آینده
لغتنامه دهخدا
خوش آینده . [ خوَش ْ / خُش ْ ی َ دَ / دِ ] (ص مرکب ) پسندیده . مطبوع . محبوب . || جمیل . ظریف . لطیف . نفیس .زیبا. || مقبول . موافق . (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
ناهلة
لغتنامه دهخدا
ناهلة. [هَِ ل َ ] (ع ص ) آینده و رونده ٔ در آب خور. (منتهی الارب ) (آنندراج ). گروه آینده و رونده در آبخور. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از معجم متن اللغة). ج ، نهال ، نواهل . || ماده شتر نخست آب خورنده . (ناظم الاطباء). تأنیث ناهل است . رجوع ب...
-
رونده
لغتنامه دهخدا
رونده . [ رَ وَ دَ / دِ ] (نف ) نعت فاعلی از رفتن . آنکه رود. راهی . آنکه راه رود. (فرهنگ فارسی معین ). عموم روندگان را نیز گویند چه پیاده چه سواره چه اسب و چه استر. (انجمن آرا) (آنندراج ). روان شونده . (یادداشت مؤلف ). ماشی . (منتهی الارب ) : چه چی...
-
متتالیه
لغتنامه دهخدا
متتالیه . [ م ُ ت َ ی َ ] (ع ص ) به معنی پی در پی آینده و پس یکدیگر رونده ، مأخوذ از تلو بضمتین و تشدید واو بمعنی در پی کسی رفتن .(آنندراج ) (غیاث ). و رجوع به متتالی و تتالی شود.
-
معتنز
لغتنامه دهخدا
معتنز. [ م ُ ت َ ن ِ ] (ع ص ) به یک سو شونده و کناره گزیننده و جای دور رونده . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ). به یک سو شونده و کناره گزیننده . (آنندراج ). دور شونده و فرود آینده به جایی . (از اقرب الموارد) (از محیطالمحیط). و رجوع به اعتناز شود.
-
شونده
لغتنامه دهخدا
شونده . [ ش َ وَ دَ / دِ ] (نف ) یعنی هستی یابنده ، چه شدن بمعنی بودن است و بود هستی و نابودی نیستی . (از انجمن آرا ذیل شوندان ). هستی یابنده . || انجام گردنده . || رونده . مقابل آینده . (فرهنگ فارسی معین ).
-
غاضر
لغتنامه دهخدا
غاضر. [ ض ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از غضر. شتاب آینده در حاجات خود و صلح کننده ٔ در آن . || پوست نیکو پیراسته . (منتهی الارب ). || به پگاه رونده در طلب کارها و حوائج خود. (از قطر المحیط).
-
متغور
لغتنامه دهخدا
متغور. [ م ُ ت َ غ َوْ وِ ] (ع ص ) گوشه نشین در غار. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ). || فرو رونده در غور زمین . (ناظم الاطباء). به غور آینده . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به تغور شود.
-
گلنگدن
لغتنامه دهخدا
گلنگدن . [ گ َ ل َ گ ِ / گ َ دَ ] (ترکی ، اِ مرکب ) در ترکی بمعنی آینده و رونده است و اصطلاحاً در تفنگ بقسمتی از آن اطلاق میشود که متصل محفظه ٔ فشنگ است و با حرکت دادن و پیچانیدن آن فشنگ به محفظه رود و یا پوکه ٔ فشنگ از محفظه ٔ منتهای آن خارج شود.
-
سابلة
لغتنامه دهخدا
سابلة. [ ب ِ ل َ ] (ع ص ) رفته . مسلوک . گویند: سبیل سابلة؛ یعنی طریق مسلوک . (اقرب الموارد) (تاج العروس ). سپرده شده از راه . (شرح قاموس ). راه پا سپرده و بسیار مسلوک . (منتهی الارب ) (آنندراج ). گویند: مرالقوم فی السابلة؛ ای الطریقه المسلوکة. (ترجم...
-
مطنف
لغتنامه دهخدا
مطنف . [ م ُ ن ِ ] (ع ص ) صاحب طنف . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (از محیطالمحیط). کسی که در خانه ٔ وی دارای سقف و سر در باشد. (ناظم الاطباء). || بر آینده بر کوه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). آنکه بر سرکوه بالا می رود....
-
انده
لغتنامه دهخدا
انده . [ اَ دَ / دِ ] (پساوند) مزید مؤخر که چون در آخر فعل امر (دوم شخص مفرد بدون باء تأکید) [ = ریشه مضارع فعل ] درآید نعت فاعلی درست کندهمچون آینده ، رونده ، پوشنده ، یا زنده . (از یادداشت مؤلف ). || گاه در آخر اسامی نیز آید و نعت فاعلی سازد: غم...