کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آگفت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
آگفت
لغتنامه دهخدا
آگفت . [ گ َ / گ ِ / گ ُ ] (اِ) آسیب . صدمه . آزار. آفت . رنج . بلا. عاهت . مصیبت . فتنه . فساد : چون صبح برافکند ردای زربفت بنشست بصد حیله و برخاست بتفت گفتم که مرو جز این نگفتم که برفت دیدم که دمید صبح و آمد آگفت (کذا). ابوالفرج رونی .دین ورز ای رو...
-
جستوجو در متن
-
آکفت
لغتنامه دهخدا
آکفت . [ ک َ / ک ِ / ک ُ ] (اِ) رجوع به آگفت شود.
-
مؤف
لغتنامه دهخدا
مؤف . [ م َ ئو ] (ع ص ) مؤوف . آفت رسیده . (مهذب الاسماء). آگفت و آفت رسیده و رنج و آزار دیده . (ناظم الاطباء). آکفت دیده . مقابل سالم : زرع مؤف ؛ کشت آفت رسیده . (یادداشت مؤلف ).
-
جرشفت
لغتنامه دهخدا
جرشفت . [ ج َ ش َ ] (اِ) به معنی هجو باشد. شعری که در مذمت کسی گفته شود. (برهان ) (آنندراج ) (انجمن آرا). هجوو شعری که در هجو و مذمت کسی باشد. (ناظم الاطباء). شعری در بدی کسی گفتن . (یادداشت مؤلف ) : چون بترسی ز بلا و آگفت شعر باید که نگویی جرشفت .ع...