کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آگار زردۀ تخممرغ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
تخم مرغی
لغتنامه دهخدا
تخم مرغی . [ ت ُ م ِ م ُ ] (ص نسبی ) بیضی . بشکل تخم مرغ . چون تخم مرغ از حیث شکل : کلاه تخم مرغی . || در تداول به فروشنده ٔ تخم مرغ هم اطلاق میشود.
-
تخم خوری
لغتنامه دهخدا
تخم خوری . [ ت ُ خوَ / خ ُ ](اِ مرکب ) تخم مرغ خوری . ظرفی که تخم مرغ نیم پخته و یا خام را در آن گذارند.
-
قاقیقی
لغتنامه دهخدا
قاقیقی . (معرب ، اِ) سفیده ٔ تخم مرغ . || پوست نازک بالای تخم مرغ . (فهرست مخزن الادویه ).
-
قائبه
لغتنامه دهخدا
قائبه . [ ءِ ب َ ] (ع اِ) بیضه ٔ مرغ . تخم مرغ . (منتهی الارب ). خایه ٔ مرغ . (مهذب الاسماء).
-
بایض
لغتنامه دهخدا
بایض . [ ی ِ ] (ع ص ) بائض . بیضه نهنده . مرغ تخم کننده . ماکیان . (آنندراج ). مرغ خایه کن . مرغ تخمی .
-
گل در چمن
لغتنامه دهخدا
گل در چمن . [ گ ُ دَ چ َ م َ ] (اِ مرکب ) اسفناج سرخ کرده به روغن که بر روی آن تخم مرغ شکنند. بورانی اسفناج که بر آن تخم مرغ شکنند. طعامی از اسفناج سرخ کرده که بر آن تخم مرغ شکنند. آنرا نرگسی هم گویند. (یادداشت بخط مؤلف ).
-
ماح
لغتنامه دهخدا
ماح . (ع اِ) زرده یا سپیدی تخم مرغ . (منتهی الارب ). زرده ٔ تخم مرغ یا سپیدی آن . (آنندراج ). سپیده ٔ بیضه . (دهار). سفیده ٔ تخم مرغ . (مهذب الاسماء) (بحر الجواهر). بیاض البیض . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
-
زردخایه
لغتنامه دهخدا
زردخایه . [ زَ ی َ / ی ِ ] (اِ مرکب ) زردی تخم مرغ . (آنندراج ). زرده ٔ تخم مرغ . (ناظم الاطباء).
-
تخم کردن
لغتنامه دهخدا
تخم کردن . [ ت ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بیضه دادن . (آنندراج از بهار عجم ). دادن تخم : این مرغ یک روز در میان تخم میکند. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
-
رقن
لغتنامه دهخدا
رقن . [ رَ ق َ ] (ع اِ) تخم مرغ مردارخوار. (ناظم الاطباء).بیضه ٔ مرغ مردارخوار. (منتهی الارب ) (از آنندراج ).
-
کیکة
لغتنامه دهخدا
کیکة. [ ک َ ک َ ] (ع اِ) خایه ٔ مرغ ، و اصل آن کَیْکیّة است . ج ، کیاکی . کُیَیْکة و کُیَیْکیة مصغر آن . (ازمنتهی الارب ) (آنندراج ). تخم مرغ خانگی . کَیْکیّة. (ناظم الاطباء). تخم مرغ ، و اصل آن کَیْکیة و ج ، کیاکی وتصغیر آن کییکة و کییکیة است . (از ...
-
مرغانه ماست
لغتنامه دهخدا
مرغانه ماست . [ م ُ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) طعامی که از تخم مرغ و ماست و روغن کنند. خورش که از تخم مرغ و ماست کنند. طعامی که از خایه ٔ مرغ و ماست کنند. نیمرو که ماست در آن کنند. (یادداشت مرحوم دهخدا).
-
لمبه
لغتنامه دهخدا
لمبه . [ ل َ ب َ / ب ِ ] (اِ) (در تداول مردم قزوین ) قرنیس گرداگرد سقف اطاق . || تخم مرغ که گاهی مرغ گذارد با پوست نرم . تخم مرغ که پوست نرم دارد نه سخت و این علت گونه ای است که گاه در مرغان پیدا شود. لنبه .
-
مقیض
لغتنامه دهخدا
مقیض . [ م َ ] (ع اِ) جای بیضه ٔ مرغ . (منتهی الارب ). جایی که در آن تخم مرغ می نهند. (ناظم الاطباء). || آنجای از پوست تخم مرغ که چوزه و آب بیرون می آید. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
خایگینه
لغتنامه دهخدا
خایگینه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) خاگینه . (ناظم الاطباء). خایه ٔ ریز که از بیضه ٔ مرغ راست کنند. (شرفنامه ٔ منیری ). طعامی که از تخم مرغ زده سازند. (زمخشری ) (فرهنگ شعوری ج 1 ص 379). عجة. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (تاج العروس ). || طعامی که از ...