کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آژان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
گارون
لغتنامه دهخدا
گارون . [ رُ ] (اِخ ) شطی به فرانسه که در دره ٔ آران (پیرنه اسپانیول ) نبعان یا بدو به اقیانوس اطلس ریزد: طول آن 350 هزار گز، نواحی ذیل را مشروب میکند:گارون علیا، تارن و گارون ، لت و گارون ، ژیروند و شارانت ، ماریتیم ، و از سنت گدن مرِ، تولوز، آژان ،...
-
ژاسمن
لغتنامه دهخدا
ژاسمن .[ م َ ] (اِخ ) ژاک بوئه . نام شاعری از مردم گاسکنی ، متولد و متوفی در آژان (1798 - 1864 م .). وی پسر خیاطی بود و چندی در مدرسه ٔ علوم روحانی و مذهبی گذرانید و سپس دکه ٔ حلاّقی و مزینی باز کرد و مشغول کار شد، از این جهت او را «پروکیه » گویند. و...
-
پاسبان
لغتنامه دهخدا
پاسبان . (ص مرکب ، اِ مرکب ) (از پاس و بان حافظ، حارس .) حارس . (مهذب الاسماء). آنکه شب بدرگاه ملوک پاس دارد. (صحاح الفرس ). نگاهبان . نگهبان . قراول . یَزَک .جاندار. پادَه . جانه دار. پاد. محافظ. محافظت کننده . (برهان ). حافظ. مراقب . رقیب . نگهدار....